شهید سید عباس موسوی
دبيركل حزبالله لبنان با دعا براي علوّ درجات شهداي اين حادثه تروريستي و شفاي مجروحان، افزود اين قبيل تحركات غيرانساني، هرچه بيشتر پرده از نقاب و ماهيت حقيقي گروههايي كه به تمسك به هر وسيلهاي درصدد مقابله با مسير حق و عدالت و مقاومت هستند برميدارد و خون شهدا و مظلومين، ما را بر حقانيت مسير مقاومت و پيمودن راه حق هرچه استوارتر ميسازد.
بسیار تأسفآور است که برخی کشورهای عربی همچنان، مدام و تا امروز در این گزینههای خونین در کنار اسرائیل میایستند و مانند اسرائیل درمان سیاسی را در سوریه که موجب توقف خونریزی و توقف نابودی کشور میشود نمیپذیرند. همچنین برخی از این کشورهای عربی -که امروز نمیخواهیم حرف اول اسمشان را بگوییم!- به شدت با هرگونه توافقی میان ایران و کشورهای جهان مقابله میکنند. آخر برادر، ای کشورهای عرب… . اینان نیز امروز این توافق را بر نمیتابند. ای ملتهای منطقه، ای ملتهای جهان عرب، و مخصوصا ای ملتهای کشورهای عربی خیلج، ای ملت عربستان سعودی، ای ملت کویت، ای ملت قطر، ای ملت بحرین، ای ملت امارات، ای ملت عمان، جایگزین توافق ایران و کشورهای جهان چیست؟ جایگزین آن جنگ در منطقه است. اما این جنگ به کجا خواهد انجامید؟ اسرائیلیان و تمام کسانی که ممکن است دست به توطئه بزنند به خوبی میدانند این کشورها میتوانند جنگی را در گوشهای به راه بیاندازند ولی از نگه داشتن آن در همان گوشه ناتوان خواهند بود. اینها به دنبال ویرانی و نابودی تمام منطقه هستند. لبنان در میان آنچه اینها برای منطقه در نظر دارند یک جزء کوچک است.
همچنین بسیار تأسفآور است که نتنیاهو به سخنگوی رسمی برخی کشورهای عرب تبدیل میشود و نگرانی خود را ابراز میکند. و بسیار تأسفآور است که میشنویم خانم لیونی، وزیر امور خارجهی سابق اسرائیل و وزیر فعلی دولت نتنیاهو، میگوید دولت نتنیاهو از برخی کشورهای عربی نامههایی دریافت کرده که از اسرائیل درخواست کردهاند از موضعش نسبت به مذاکرات پروندهی هستهای ایران عدول نکند. آیا این مسئله شرمآور نیست؟ گرچه جدید نیست! همین حرف را در جنگ جولای 2006 شنیدیم. وقتی اسرائیلیان در میانهی جنگ بودند، هنگامی که خسته شده بودند و شکستهایشان در حال بروز و نمایان شدن بود، همین لیونی و اولمرت گفتند برخی کشورهای عربی با ما تماس گرفتهاند و گفتهاند جنگ لبنان را پایان ندهید. چرا؟ چون متأسفانه پیروزی مقاومت لبنان این رهبران سرسپرده را میآزارد. همین منطق را در جنگ غزه هم شنیدیم. در جنگ غزه مسئولان اسرائیلی گفتند برخی دولتهای عربی با ما تماس گرفته و گفتهاند جنگ غزه را تمام نکنید. چون نمیخواهند مقاومت غزه به پیروزی دست پیدا کند. ولی در هر صورت آمریکا نه برای اسرائیل کار میکند و نه برای همپیمانان و دستنشاندگان منطقهایاش. آمریکا برای چه کسی کار میکند؟ خودش. اسرائیل هم برای آمریکا کار میکند. برای تصحیح این تفکر باید خیلی تلاش کرد. تصورات غلط است. اسرائیل است که برای آمریکا کار میکند. بله، با فاصله و در حاشیه. ولی سرور و تصمیمگیر، آمریکاست. اتفاقات هفتههای گذشته را ببینید. اسرائیل و برخی کشورهای عربی شبانهروز برای تجاوز آمریکا به سوریه تلاش میکردند ولی چه چیزی باعث شد آمریکاییها تجاوز نکنند؟ منافع، محاسبات، هراسها و نگرانیهایشان. پس آمریکا به فکر منافع خود است. میخواهم از این مقدمه نتیجهای بگیرم و بگویم اولا: همهی ملتهای عرب و مسلمان منطقه و ملت عزیز لبنان که دهها سال است روی کمربند زلزله و آتش زندگی میکنند باید بدانند چه کسی در منطقه به دنبال جنگ و ویرانی و چه کسی به دنبال راه حل، توافق و سازشهایی است که حقوق عرب و مسلمانان و آیندهی این امت را حفظ کند؟ جمهوری اسلامی ایران و دیگرانی که غم این امت را میخورند یا چه کسی؟ نتیجهی این که: تمام کسانی که منطقه را به سوی جنگ میرانند باید بدانند شکست خواهند خورد و نخواهند توانست حتی یکی از هدفهایشان را محقق کنند. چنان که از سال 1982 ناکام شدند، خسارت دیدند و شکست خوردند. حقیقت این است و باید مورد توجه بماند.
شرایط منطقه از نظرگاه اسرائیل. بدون شک امروز اسرائیل از آنچه در منطقهی ما، جهان عرب و اسلام ما، میگذرد خوشوقت است؛ یعنی کشتار، نبرد، خونریزی و جنگهایی که میان کشورها و در درون هر کشور و جامعه در جریان است. و اسرائیل هم به این سو تحریک میکند. مقالات و سخنرانیهایی از نخستوزیر دشمن، بنیامین نتنیاهو، خواندم که در آنها در کسوت یک متخصص شیعه و سنی ظاهر شده بود! یعنی در این زمینه متخصص شده بود. پروژهی همیشگی اسرائیل برای منطقه همین است. این که در پیرامونش منطقهای تکه تکه، بخش بخش و قسمت قسمت و رژیمهایی سست و ضعیف بر مبنای فرقه، مذهب یا نژاد باشد تا اسرائیل برترین و بزرگترین قدرت منطقهای باقی بماند. قدرتی که شرطها و سلطهی خود را بر همهی منطقه تحمیل میکند. اسرائیل از طریق این واقعیتی که در منطقه به دنبال آن است وجود خود را برای همیشه در فلسطین اشغالی تثبیت و روابط خود را با برخی همسایگان عرب عادی میکند و به همپیمان برخی کشورهای عرب و جنبشهای اپوزوسیون برخی کشورهای عربی تبدیل میشود. و سپس در قالب یک سازش یا بدون سازش شرطها و نفوذ خود را به تمام دولتها و ملتهای منطقه تحمیل مینماید. این واقعیت، امروز در جریان است.
ولی در این نیز شک نیست که اسرائیل از آینده نگران است. از آنچه رخ میدهد خوشوقت ولی از آینده نگران است. چون آینده در پردهای از ابهام قرار دارد. شرایط تمام منطقه از کنترل خارج شده و به جایی رسیده که قدرتهای جهانی و منطقهای نمیتوانند بر آن تسلط پیدا کنند. در نتیجه هر کس چاهی بکند خودش نیز روزی در آن خواهد افتاد. اسرائیل از این بابت نگران است. چون دربارهی آینده نوعی عدم شفافیت و ابهام وجود دارد.
برادران و خواهران، اسرائیل همیشه در منطقهی ما شرایط را به سمت جنگ میرانده. چنان که کمی پیش حضرت استاد فرمودند. به دنبال صلح، آتشبس و آرامش در هیچ بخشی از این منطقه نیست. مدام شرایط را به سمت جنگ میرانده و همچنان میراند.
امروز گرد هم آمدهایم تا بار دیگر مانند هر سال بیعت خود را با سید الشهداء، سرور بزرگمنشی، ظلم و ذلتناپذیر، سید مجاهدان، انقلابیان و مقاومان تازه کنیم و با گوشها، قلبها و عقلهایمان به او گوش بسپاریم که روز عاشورا میگفت:«بدانید، حرامزادهای فرزند حرامزاده مرا میان دو انتخاب مخیر گذاشت.» و امروز حرامزادگان این دوران ما را میان دو انتخاب مخیر گذاشتهاند. «میان تیزی شمشیر و ذلت و چه دور است از ما ذلت.» «خداوند، پیامبرش، مؤمنان و جانهای بزرگمنش و سرفراز برای ما نمیپسندند که اطاعت از فرومایگان را بر کشته شدن همچون بزرگواران ترجیح دهیم.»
برادران و خواهران، نمیخواهم زیاد مزاحم شما شوم. چه این که دیروز پیش از آنچه لازم بود صحبت کردم. ولی به طور خلاصه:
اول: ما در روز عاشورا پایبندی خود را به مقاومت و آمادگی، توان، سلاح و ظرفیتهایش به عنوانی راهی اساسی برای حفظ کشورمان، ملتمان و کرامتش، استقلال حکومتمان و منابع و ثروتهای ملیمان اعلام میداریم. بعضی در لبنان مدام مقاومت فرانسه را برای ما مثال میزنند که این مقاومت پس از آزادسازی کشور سلاحش را تسلیم کرد. ولی فراموش کردهاند مقاومت فرانسه با پایان کار دشمن، نازیسم، آلمان نازی، هیتلر و ژنرالهای کشته شده، خودکشی کرده و اسیرش تمام شد. تهدید از بین رفت پس نیاز به مقاومت هم از میان رفت. اما اینجا در لبنان، مقاومت در 25 مه 2000 خاک را آزاد کرد ولی دشمن هنوز وجود دارد، قدرتمند و مصمم است، خاک، آبها و مقدسات ما را تهدید میکند، خط و نشان میکشد، جاسوسی میکند، توطئه میکند و جنگ ترتیب میدهد. آیا در چنین وضعیتی با این قیاس مع الفارق باید میدان را برای دشمنمان خالی کنیم؟! ما در روز عاشورا و بدون تعارف با هیچ کس میگوییم: تا وقتی دلیل مقاومت یعنی تهدید، وعدهها و طمعهای دشمن وجود داشته باشد مقاومت سید عباس، شیخ راغب و حاج عماد برای مقابله با این تهدیدها و این وعدهها باقی خواهد ماند.
دوم: در روز عاشورا باید به همهی امت اسلامیمان قضیهی اساسی یعنی قضیهی فلسطین، ملت فلسطین و مقدسات امت در فلسطین را یادآوری کنیم. و این که هیچ کس اجازه ندارد، هر قدر هم که شرایط داخلی این یا آن کشور دشوار باشد، از این قضیه شانه خالی کند. همهی مسلمانان باید در فداکاریها، دردها، عذابهای ملت فلسطین با او همراه باشند و دست کمک به سویش دراز کنند تا بتواند با کمک این امت خاک و مقدسات را آزاد کند.
سوم: بر رد تمامی پروژههای تقسیم و تجزیهی کشورهای عرب و مسلمان و وجوب حفظ یکپارچگی تمامی حکومتها، کشورها و سرزمینها در کنار درمان مسائل داخلی با گفت و گو، حکمت و راه حلهای سیاسی تأکید میکنیم. کشورهایی از جمله سوریه، عراق، بحرین، یمن، لیبی، تونس، مصر و دیگر کشورهای عربی و اسلامی.
چهارم: حضور ما و رزمندگان و مجاهدان ما در خاک سوریه -چنان که در چندین مناسبت اعلام کردیم.- با هدف دفاع از لبنان، فلسطین، قضیهی فلسطین و سوریه به عنوان آغوش و پشتیبان مقاومت در مقابل تمام خطراتی است که این هجوم بین المللی، منطقهای و تکفیری برای این کشور و این منطقه به وجود آورده. با کمال صراحت، تا وقتی دلایل پا برجا باشند، حضور ما نیز ادامه خواهد یافت. مشکل همیشه در لبنان این است که نتیجه را دلیل میپندارند و از دلیل واقعی چشمپوشی میکنند. هر کس عقبنشینی حزب الله از سوریه -میخواهم دقیق و شفاف باشم.- را به عنوان شرط تشکیل دولت لبنان در این برهه مطرح میکند، دارد شرط غیر ممکن میگذارد. خودشان هم میدانند این شرط غیر ممکن است. آنها میدانند و همه باید بدانند ما وجود لبنان، سوریه، قضیهی فلسطین، مقاومت و خط مقاومت را به بهای چند کرسی وزارت در کابینهی لبنان که «لَّا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِن جُوعٍ- نه فربه می کند و نه از گرسنگی بی نیاز می نماید.(غاشیه/۷)» نمیفروشیم. همه میدانند وقتی خطراتی استراتژیک و حیاتی ملتها، کشورها و دولتهای منطقه را تهدید کند ما معامله نمیکنیم. چنین مسائلی بسیار بالاتر و بزرگترین از آن هستند که به عنوان شرط مشارکت در دولت لبنان مطرح شوند. بنده طرف مقابل را به واقعنگری دعوت میکنم. اینها مدام شرطهای غیر ممکن مطرح میکنند. مدتها پیش میگفتند باید از سلاح مقاومت دست بردارید تا با هم در دولت حاضر باشیم. میگفتند تعهد و ضمانت میخواهیم و ما در دولتی که روی سلاح سرپوش بگذارد مشارکت نمیکنیم. در حالی که ما از شما سرپوش گذاشتن بر سلاح یا مقاومت را نمیخواهیم، چه در گذشته، چه حال و چه در آینده. امروز نیز میگویند ما در کنار شما در کابینه حضور پیدا نمیکنیم تا سرپوشی بر حضور شما در سوریه نباشد. بنده به آنها میگویم ما نیازی به سرپوش گذاشتن شما بر حضورمان در سوریه نداریم، چه در گذشته، چه حال و چه در آینده. پس واقعنگر باشید و شرطهای غیر ممکن را کنار بگذارید. تا ببینیم چطور میتوانیم مشکلاتمان در لبنان را درمان کنیم.
پنجم: باید در این روز، روز عاشورا، روزی که اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در آن به خاطر دین و امت جدش محمد (صلی الله علیه و آله) یعنی امت مسلمانان، به شهادت رسید، بر اخوت اسلامیمان به عنوان پیروان مذاهب مختلف اسلامی و مشخصا اهل سنت و شیعه تأکید کنیم و بگوییم مشکل تکفیریان با همهی مسلمانان است. شاهد هم حوادث کشورهای مسلمان است و آنچه در عراق، پاکستان، افغانستان، سومالی، تونس و… به دست این تکفیریان بر سر اهل سنت نیز میآید. این خطر متوجه همه اعم از مسلمان و مسیحی است. و با همکاری همه میتوان با آن مقابله کرد، محدود و منزویاش کرد و به آن پایان بخشید.
ششم: در روز عاشورا، روز بشریت و روز ادیان آسمانی بر وحدت ملی اهالی لبنان و همزیستی مسالمتآمیز و سرنوشت واحدمان تاکید میکنیم و با وجود شکافها و اختلافات به تمامی روشهای ملاقات و پذیرش فرا میخوانیم تا کشورمان را نجات دهیم و بخشی از حیات عزتمندانه و بزرگوارانهای که ملتمان آرزویش را دارد برایش محقق کنیم.
برادران و خواهران، در روز عاشورای حسین (علیه السلام) شما حقمدارانه به اینجا آمدید تا ندای سرور، امام، رهبر، الگو و اسوهی خود را لبیک بگویید. ما نیز مانند هر سال مراسم خود را با تکرار این فریاد طنینانداز در تاریخ به پایان میبریم. فریادی که در پایگاههای مقاومت، پایگاههای دفاع از لبنان، آن را سر دادیم. امروز نیز آن را در موقعیت دفاع از امت و یکپارچگی منطقه، ملتهای منطقه و خط مقاومت سر میدهیم. پس همچنان فریاد بر میآوریم و مشتها را در پاسخ به حسین گره میکنیم که:«لبیک یا حسین» بار دیگر از شما تشکر میکنیم. عظم الله اجورکم. خداوند بهترین پاداشها را به شما عطا کند.
همچنین یک بار دیگر از ارتش لبنان و همهی نیروهای امنیتی رسمی و برادران و خواهرانی که دیشب و امروز و در تمام این ده روز تلاشهای بسیاری کردند تشکر میکنیم و از خداوند میخواهیم از همه قبول بفرماید.
اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم الحمدلله علی عظیم رزیتی. اللهم ارزقنا شفاعه الحسین یوم الورود و ثبت لنا قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام.
السلام علیک یا ابا عبدالله یا بن رسول الله و علی الارواح التی حلت بفنائک و اناخت برحلک علیکم منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم.
همه دستها را بالا بیاورید: السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.
دکتر "محمود حیدری" درگفتوگو با خبرنگار بینالملل خبرگزاری تسنیم با اشاره به بمب گذاری اخیر دربیروت که به شهادت رایزن فرهنگی ایران و 23 تن ازشهروندان لبنانی منجرشد، گفت: این بمب گذاری درچارچوب ضربه زدن به مقاومت درمنطقه به رهبری چمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. شبکه القاعده و تمام گروههای تکفیری که اقدام به عملیات تروریستی می کنند، عامل سیاستهای آمریکا و متحدانش هستند، آنها مستقل نیستند. این گروهها بخشی ازطرح "جنگ فراگیر"علیه محور مقاومت هستند که جمهوری اسلامی ایران دراین محور قراردارد و موقعیت آن قوی ومستحکم است. این موضوع به خاطر موفقیت های ایران درعرصههای سیاسی و نظامی است که درسالهای گدشته بدست آورده است. دشمنان محور مقاومت دراین مدت فقط به اقدامات خشونت بار وجنگهای داخلی درمنطقه پرداختهاند اما پیروزیهای که محور مقاومت دربرابراقدامات خصمانه آمریکا و متحدانش بدست آورد سبب شد تا طرح" خاورمیانه بزرگ" آنها با شکست مواجه شود.
طرح جنگ فراگیر
رئیس مرکزپژوهشهای ژرف لبنان با اشاره به اینکه عربستان یکی از حامیان
گروههای تروریستی در منطقه است درباره احتمال دخالت این کشور در بمب
گذاری مقابل سفارت ایران دربیروت گفت: این بمب گذاری درچارچوب استراتژی
"پبروزی کورکورانه" به رهبری آمریکا ومتحدانش ازجمله عربستان و برخی
دولتهای افراطی صورت گرفته است. گروههای تکفیری هم درچارچوب همین
استراتژی قرار دارند. درحقیقت، این عملیات درچارچوب طرح "جنگ فراگیر"علیه
محور مقاومت صورت گرفته است وقتی که سفارتخانهها و مراکز دیپلماتیک هدف
حملات قرار می گیرند، نمایانگرحداکثر دشمنی است.
خاورمیانه درمرحله گذر
وی درباره تاثیراین عملیات تروریستی برمذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5
گفت: این عملیات هیچ گونه تاثیری بر روند مذاکرات مزبور نخواهد داشت.
پرونده فعالیت هسته ای ایران یکی از موضوعات مورد مناقشه درخاورمیانه است.
بنده معتقدم که این منطقه درحال گذر ازیک مقطع تاریخی و حساس خود قراردارد.
هرطرفی پیروزی هایی در سطح خاورمیانه بدست آورده باشد همان شرایط آینده
این منطقه را تعیین خواهد کرد. لذا کشورهایی که مانع از اجرای طرح های
استعماری درمنطقه شده اند نشان داده اند که مرحله جدید آغازشده که باید
توازن قوا درسطح خاورمیانه و حتی جهان براساس قدرتهای واقعی ترسیم شود.
ضربه زدن به دشمن درموقع مناسب
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه برخی معتقدند بمب گذاری اخیربیروت
پیام گروههای تکفیری به ایران بود تا مواضع خود را درقبال سوریه تغییر
دهد، درارتباط با واکنش محورمقاومت به این عملیات تروریستی گفت: تجربه
گذشته نشان داده مغزمتفکری که هدایتگری مقاومت درمنطقه را به عهده دارد
بصورت مستقیم به این اقدام تروریستی پاسخ نمی دهد. این بدان معنا نیست که
مغزمتفکر مقاومت راهبرد انفعالی دارد بلکه سیاست بسیارخوبی دارد که ضربات
خود را درموقع مناسب به دشمن وارد کند. اکنون درگیری های زیادی شاهدیم که
بخاطرپاسخگویی به حملات دشمن انجام می شود اما این درگیری ها بصورت محدود و
با تاثیرگذاری کم است. اما سیاستی که براساس عقلانیت باشد، حملات را به
گونه ای انجام می دهد که توازن قوای دشمن درسطح منطقه به هم بخورد.
صمیمانه بابت تاخییری که در ارائه مطالب سایت پیش آمد، عذرخواهی کرده و امیدوارم هرچه سریعتر
پاسخگوی سوالات و پذیرای همکاری شما باشیم
با تشکر از صبر و چشم پوشیتان
التماس دعا
یا حق
رتش سوریه دراین عملیات با استفاده از چندین محور، به مواضع تروریستها در حومه جنوبی دمشق به ویژه در شهرک های "الذیالیه" و "الحسینیه" در نزدیکی منطقه سیده زینب (س) یورش برد و با بهره گیری از تاکتیکی برق آسا ضربات سهمگینی به شورشیان مسلح وارد کرد.
یک منبع نظامی در گفت و گو با خبرنگار العالم تصریح کرد: نیروهای ارتش عربی سوریه در نبردی بی امان و نفس گیرعلیه تروریستها توانستند در کمتر از 24 ساعت شهرک های "الذیالیه" و "الحسینیه" را از لوث تروریست ها پاکسازی کنند.
در ویدئوی ارسالی گزارش گران العالم استحکامات و موانع مین گذاری شده توسط عناصر مسلح برای اخلال در مسیرعبور ارتش سوریه دیده می شود.
این منبع با اشاره به پیروزی های چشمگیر ارتش سوریه در این عملیات بدون کمترین تلفاتی، از خسارات سهمگین وارد آمده به تروریست ها خبر داد تا جاییکه آنها مجبور به فرار از میدان نبرد شدند.
در این ویدئو کاملا واضح است که حتی اماکن تجاری، مدارس و بیمارستان های موجود در مسیر فرار تروریست ها از اقدامات خرابکارنه آنها در امان نمانده است و بیمارستان امام خمینی (ره) حدفاصل شهرک های "الذیالیه" و "الحسینیه" نشان داده شده که به مرکز عملیات و استقرار گروه های مسلح تبدیل شده بود.
عملیات پیروزمندانه ارتش سوریه در این مناطق به دنبال آن صورت گرفت که نظامیان پیشتر چندین روستا را در غوطه شرقی و غربی در حومه دمشق از چنگال عناصر مسلح تروریست پاکسازی کرده و زمینه این عملیات را فراهم کردند.
مواد اولیه تشکیل دهنده گاز سارین، موادی تولید شده در عراق است که در زمان صدام در جنگ علیه ایران مورد استفاده قرار گرفت، این مواد در چارچوب برنامه شیمیایی عراق و زیر نظر دکتر "فهد الدانوک" تولید شد.
به گفته وی، شخص مزبور در چارچوب "گروه تحقیقات و مطالعات" فعالیت می کرد که به جریانی تکفیری وابسته بود. محل فعالیت این گروه تحقیقاتی، سالن پژوهش های وابسته به تاسیسات "المثنی" بود که در 40 کیلومتری شهر سامرا واقع شده است.
این پژوهشگر سیاسی خاطرنشان کرد: در این مکان، به ظاهر دانه های گندم مسموم و مواد شیمیایی سمی برای استفاده به عنوان کود شیمیایی تولید می شد، اما این فعالیت ها در واقع سرپوشی بر فعالیت اصلی این گروه بود که عبارت از تولید گازهای ممنوعه و مواد شیمیایی سمی و ارسال آن برای وزارت دفاع و دیگر سازمان ها بود، تا آن را ضد جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده قرار دهند تا شکست های متوالی لشکرها و دیگر واحدهای نظامی عراق در برابر حملات و موفقیت های سپاه و ارتش ایران را جبران کنند
این پژوهشگر سوری تصریح کرد: کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی "ناتو"، از طریق شرکت های اروپایی بیشماری، مواد اولیه لازم برای ساخت مواد شیمیایی سمی، ممنوعه و همچنین دستگاه های پیشرفته برای ساخت سلاح شیمیایی را در اختیار رژیم صدام قرار دادند. در این میان آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان غربی نیز به صادرات مواد شیمیایی سرطان زا، نظیر گاز خردل و دیگر گازهای اعصاب همچون "تابون"، "سارین" و "بی. زد" به عراق ادامه دادند.
وی گفت: افزون بر این کشورها، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نظیر عربستان، کویت، اردن و دیگر کشورها نیز به حمایت مادی و لجستیکی از صدام همت گماشتند تا برنامه شیمیایی خود را زیر نظر دکتر فهد الدانوک به سرانجام برساند.
این منبع آگاه افزود: پس از پایان جنگ عراق و ایران، صدام، دکتر فهد الدانوک را به آمریکا فرستاد تا او را از انظار مخفی نگه دارد، واشنگتن نیز به او تابعیت آمریکایی داد و او در این کشور ساکن شد و هنوز هم تحت حمایت آمریکا روزگار می گذراند.
این پژوهشگر سیاسی سوری تاکید کرد: همه کسانی که در تاسیسات المثنی درس خوانده یا کار کرده اند، تندرو بوده و به برخی از گروه های تکفیری گرایش داشتند، گروه هایی که صدام سعی در پرورش آن ها در داخل عراق داشت تا به وسیله آن ها با هرگونه گرایش لائیکی که اندیشه های حزب بعث را تهدید می کرد، مقابله کند.
وی تصریح کرد که از همین مقدمه می توان به این نتیجه رسید، سازمان القاعده، هنگام چیره شدن بر برخی از شهرها و مناطق عراق که تفکر تکفیری در آن ها ریشه داشت، به راحتی می توانست به پژوهش ها و مطالعات صورت گرفته در زمینه شیمیایی در این مناطق دسترسی پیدا کند، و برای اجرایی کردن این پژوهش ها اقدام کند. از سوی دیگر، ساخت ماده سارین، کار چندان سختی نیست و برای ساخت آن، فقط به یک آزمایشگاه کوچک و شخصی تا حدودی آشنا به دانش شیمی و امور آزمایشگاهی نیاز است.
این پژوهشگر در ادامه چندین سوال را مطرح کرد که پاسخگویی به آن ضروری به نظر می رسد، از جمله این که آیا تاسیسات و مواد شیمیایی موجود در عراق به طور کامل نابوده شده است؟ آیا مقادیر زیادی از این مواد شیمیایی باقی مانده است؟ این مواد اکنون کجا و دراختیار چه کسانی است؟ آیا نمی توان این مواد را سرقت کرد و به دست گروه های مسلح در سوریه رساند؟
این کارشناس سوری در ادامه گفت: دلیلی که نشان می دهد گاز سارین در عراق وجود دارد، این است که شبکه القاعده پس از سرنگونی رژیم صدام از آن علیه نیروهای آمریکایی در منطقه التاجی در شمال بغداد استفاده کرده بود.
وی افزود: این منطقه و دریاچه های اطراف آن تحت سلطه گروه های وابسته به گروه تندروی موسوم به "دولت اسلامی عراق و شام " وابسته به شبکه القاعده قرار دارد که به زندان های التاجی و ابوغریب یورش بردند و علت واقعی این یورش، آزادی کارشناس امور شیمایی در دوره صدام است که به شبکه القاعده پیوسته بود و قبلا از سوی نیروهای آمریکایی بازداشت شده بود و آن ها قبل از عقب نشینی از عراق، وی را به طرف عراقی تحویل داده بودند.
این کارشناس سوری گفت: باید به این مساله توجه داشت که استفاده از سلاح شیمیایی در منطقه الغوطه شرقی دمشق بعد از قاچاق سلاح شیمیایی از سوی این کارشناس مواد شیمیایی صورت گرفت و این مساله تاکید می کند که این ماده در اختیار گروه های مسلح قرار دارد.
وی خاطرنشان کرد: آنچه که این فرضیه را تایید می کند، گزارش هایی است که ثابت کرده این ماده شیمیایی، دست ساز است و در منزل ساخته شده است و ساخته دست ارتش نیست، به ویژه اینکه تصاویری ویدئویی که از قربانیان حملات شیمیایی منتشر شده، افرادی را نشان می دهد که بدون اینکه ماسک زده باشند، در اطراف قربانیان پرسه می زنند و بدون اینکه دستکش پوشیده باشند، جسدها را لمس می کنند و مواد شیمیایی به آن ها سرایت نمی کند!
کارشناس سوری تصریح کرد: این مساله نشان می دهد که ماده شیمیایی مورد استفاده، سبک بوده و در کارگاهی کوچک ساخته شده و انتقال آن به سوریه دشوار نبوده است و "جاسم کعود" صاحب شرکت نقل و انتقال "براء" ( که مقر اصلی آن در باب المعظم در مرکز بغداد پایتخت عراق است) هنگام بازداشت هفت روزه خود از سوی نیروهای عراقی گفته بود که گاز سارینی که در سوریه استفاده شده، همان گازی است که در عراق ساخته شده بود. وی پیشتر، ارتش آمریکا را به اماکنی که گاز سارین در آن استفاده شده، راهنمایی کرده بود.
شاید ببینیم بالاخره اسرائیل را حکومتی تروریست دسته بندی کنید، از روند صلح عرب که همچنان روی میز است دست بکشید و یادتان بیافتد که فلسطین، ملت فلسطین و مقدسات فلسطینی هم وجود دارد و بیت المقدس، مسجد الاقصی و مسجد حضرت ابراهیم در معرض تهدیدند. شاید. ولی اصرار شدید و جدید دولت بحرین شامل جرم دانستن هرگونه ارتباط با حزب الله است. یعنی هر کس داخل بحرین با هر عضوی از حزب الله تماس بگیرد -اعضای سیاسی، رسانهای، اجتماعی، خانوادههای شهید، خانوادههای جانباز و مردمی که یکدیگر را میشناسند و دوست دارند.- جرم است و پیگرد قانونی دارد و کار ساکنان بحرین را به دادگاه میکشاند. قاعدتا این مسئله یک مسئلهی قانونی و قضایی نیست بلکه یک موضعگیری سیاسی است که ما از آن تعجب نکردیم. دلیل اصلیاش هم این است که اکثریت قاطع بحرین دست به جنبشی مسالمتآمیز و مردمی میزنند و مطالبات بسیار معمولی و محقانهای را مطرح میکنند و از حمایت رسانهای و سیاسی برخی از نیروهای کمشمار جهان از جمله ما برخوردار میشوند. امروز بسیاری از کشورهای عربی، اسلامی و بیگانهی جهان در برابر آنچه در بحرین رخ میدهد سکوت کردهاند با این که میدانیم در بحرین حتی یک نفر هم اسلحه نکشیده، عملیات انتحاری انجام نداده، دست به گزینهی نظامی نزده و همچنان برای مطالبهی حقوقشان به تظاهرات و وسائل مسالمتآمیز متوسل میشوند. با این حال کشورها و حتی برخی جریانها و سازمانهای مردمی که هیچ وظیفهای جز ایستادن در کنار ملتها برای خود قائل نیستند ساکتند. خب، اینها یک ملتند، چرا در کنارشان نمیایستید؟! ولی نمیایستند. حتی برعکس، دولت بحرین از تأیید و پوشش بهرهمند میشود. در هر صورت ما از آن مردمی هستیم که حد اقل موضع سیاسی، رسانهای و اخلاقی خود را در تأیید این تحرکات مردمی مسالمتآمیز و محقانه در بحرین اعلام کردهایم. از همان روزها دولت بحرین اقدام به اخراج لبنانیان مقیم بحرین -که ربطی به موضع سیاسی ما نداشتند.- کرد، خواستار ورود حزب الله به لیست سازمانهای تروریستی شد، خطوط هوایی منامه- بیروت را لغو کرد و رویکردهای خاصی را در مجلس همکاریهای خلیج اتخاذ نمود و اقدام به ایجاد تهدید و ارعاب کرد. در هر صورت این نشاندهندهی بیچارگی، ضعف و سستی دولت بحرین است که از یک بیانیهی رسانهای، سخنرانی سیاسی یا جملهی سیاسی میترسد و این طور غیر طبیعی به آن واکنش نشان میدهد. خب چنین دولتی ضعیف و بیچاره است و این برای ما قبل درک است. ولی ما به دولت بحرین و وزیر دادگستری که دیروز سخنرانی کرد و کمی در این باره شلوغ کرد میگوییم این موضع دینی، اخلاقی، نژادی، بشری و سیاسی ماست و جهان را به اتخاذ این موضع فرا میخوانیم. حامیان ملت بحرین، ایران و غیر ایران دخالت نمیکنند. شما هم این را میدانید و گزارشها و تحقیقات بین المللی نیز این را ثابت و شما را ناراحت کرده است. و تصمیمات بحرین به معنای واقعی کلمات، خودگردان، داخلی، ملی، واقعی و مستقل است و به هیچ حکومت، جهت و محوری تمایل ندارد. ولی شما اهالی بیچاره، ناتوان و ضعیف به دنبال جلب دخالت خارجی هستید و دخالت نظامی خارجی را برای کمک به سرکوب ملتتان جلب نمودید. بنده از همهی روحانیان مسلمان، همهی ملتهای عرب و مسلمان، دولتها و کشورها درخواست میکنم تحرکی نشان دهند، موضع بگیرند، چیزی بگویند، حد اقل یک جمله بگویند. این افزایش سرکوب که امروز در بحرین رخ میدهد بسیار خطرناک است. تابعیت علمای بزرگ بحرینی لغو میشود و از کشور اخراج میشوند، دیگران نیز در معرض تهدیدند، سازمانهای حوزوی منحل و نامشروعیت تلقی میشوند، مساجد تخریب میشوند، شخصیتهای سیاسی بیش از دو سال است به زندان افتادهاند و امروز نیز رهبران سیاسی و دینی جدید را زندانی میکنند، روحانیان را زندانی کردهاند، زنان را زندانی کردهاند و در معرض بدترین چیزهایی هستند که نوامیس میتوانند در معرض آن قرار بگیرند -ای عربهایی که دم از ناموس میزنید.-. خب، روند رو به رشد سرکوب توسط دولت بحرین مشهود است. دولت بحرین تصور نکند میتواند ظلم و سرکوب ملتش را ادامه دهد و به خارج فشار بیاورد که سکوت کنند یا حد اقل چیزی نگویند و موضعی نگیرند. این برتافته نخواهد شد. این موضع ما در حزب الله ثابت است و از آن شانه خالی نخواهیم کرد و بر نخواهیم گشت. به ملت بحرین و اراده و عزم آن دل بستهایم. ملتی که دو سال و نیم است صبر کرده و مانند دیگر کشورهای جهان عرب دست به واکنش نزده. بنده یکی از کسانی هستم که از صبر و تحمل این ملت حیران ماندهام. ملتی که به نوامیس، محرمات، روحانیان و مساجدش تجاوز شده، به او ظلم میشود و هیچ کس در این جهان به او گوش نمیدهد. دل بستهایم که این جنبش مسالمتآمیز ملی شرافتمندانه ادامه یابد و آن افراد ضعیف و فرومایه با شدتورزی و سرکوبشان به چیزی جز نا امیدی دست نخواهند یافت. چون این دوران، دوران دیگری است.
اسماعیلی که مهمان برنامه "من طهران" شبکه العالم بود، در باره لزوم صیانت از دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی تصریح کرد: جمهوري اسلامي ايران بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند خود دستاوردهاي زيادي داشته كه مرهون تلاش و خود باوري همه اقشار ملت بوده و در بخش نظامي هم وظايف نيروهاي مسلح حفظ و حراست از باورها ودستاوردهاي ملي و مذهبي ماست. در اين زمينه پدافند هوايي كه خط مقدم و جبهه اصلي و اول در بحث دفاع از حملات موشكي و هواپيماهاي دوربرد استراتژيك و نيز هواپيماهاي بدون سرنشين است بايد بتواند با طيف وسيعي از تهديدات فراروي ايران مقابله كند.
سامانه هایی که هرگز خاموش نمی شوند
امیر سرتیپ اسماعیلی ادامه داد: در کنار نيروي انساني، باید سيستم ها و تكنولوژي داشته باشيم كه در هيچ ساعتي از شبانه روز مجاز به خاموش كردن آنها نيستيم و نبايد دچار اختلال شوند. پس به سامانه هاي راداري، موشكي و شنود الكترونيكي نيازمند بوديم كه دراين زمينه به دستاوردهای خوبي هم رسيديم. برآورد و ارزيابي ما از سيستم نظامي و سامانه هاي دفاعي مان اين طور است كه از آمادگي بالايي برخورداريم. سامانه های دفاعی را فقط در اطراف مناطق حساس و هسته اي نچيديم، بلكه به دنبال اين بوديم كه از دوردست و شروع مرزهاي جغرافيايي و از عمق تهديد دشمن را كشف كنيم تا زمان مناسب را براي اقدام و خنثي كردن تهديد داشته باشيم. تهديدات در بحث فضا و هوا از سرعت و دقت بالا برخوردار است، بنابراين پدافند هوايي بايد يك نيروي کارامد و متخصص و با واكنش سريع باشد. از سوي ديگر اشراف اطلاعاتي مناسبي از كشورهاي تهديد كننده داريم و مي دانيم آنها چه مي كنند و طبيعتا اين برگ برنده پدافند هوايي است.
سامانههای پدافندی را خودمان می سازیم
امیر اسماعیلی تاکید کرد: اگر قرار است ما در برابر تهدیداتی مثل تهدیدات آمریکایی یا اسرائیلی یا تهدیدات هر کشوری که چشم طمع به باورهای جمهوری اسلامی ایران دوخته است، بایستیم و تمام قد هم بایستیم، بایستی در داخل کشور خودمان به این گونه مسائل فکر کنیم. الحمدلله این کار صورت گرفته است و امروز افتخار این را داریم که در 3600 نقطه درکشور با سامانه های پدافند هوایی پوشش نسبتاً خوبی را ایجاد کرده ایم و نیازی به تکنولوژی نظامی از کشورهای دیگر نداریم.
تهدیدات نوین و راهکار دفاع در برابر آنها
امیر سرتیپ اسماعیلی درباره امکانات و قدرت های دفاعی ایران برای مقابله با موشک های آمریکا گفت: تهدیدات نظامی امروز در دنیا عبارتند از: پهبادها، پهبادهای با سرعت بالا، با قابلیت ارتفاع بیشتر وهمچنین موشک های کروز یا موشک های نیمه بالستیک و حتی هواپیماهای استراتژیک برد بلند که بمب افکن ها هستند. ما از خاک خودمان دفاع می کنیم، بنابراین هدف و برنامه داریم، نقاط ضعف کشور خودمان را می شناسیم، جای جایِ معابر ورودی و نفوذی را می شناسیم و درآن جا کمین گاه گذاشتیم، چشمان بیدار پدافند هوایی کمین گاهی است برای غافلگیری دشمنانی که چشم طمع می دوزند.
رادار شهاب و رادار کیهانی 2500 کیلومتری
اسماعيلي افزود: رادار شهاب از قابليت كشف اهداف پنهانكار برخوردار است. راداري ديگر طراحي كرده ايم كه ان شاء الله تا پايان امسال آن را نصب خواهيم كرد. اين رادار، راداري كيهاني با برد بيش از 2500 كيلومتر، است. اين فن آوري را تنها دو یا سه كشور بزرگ و صاحب فن آوري جهان در اختيار دارند و ما به اين فناوري رسيده ايم. اين رادار حتي تا 1000 كيلومتر قبل از مرزهاي كشور، هرگونه تهديدي حتي اهداف ريزپرنده و اهداف راهبردي پنهان كار را هم كشف مي كند.
بهبود سامانه دفاع موشكي اس 200
وي افزود: ما توانستيم سامانه موشكي صياد 2 را با سامانه اس 200 عجين كنيم. كاركرد سامانه موشكي بلند برد اس 200 درگيري با اهداف راهبردي و موشك هاي نيمه بالستيك است و اين سامانه قابليت نقطه زني نداشت، ولی ما در رزمايش مدافعان آسمان ولايت 4 با اين سمانه پهپاد را زديم. همچنين توانستيم اين سامانه را براي بردهاي متوسط و كوتاه كاربردي كنيم.
غسان بن جدو: حضرت سید، چند وقت بود که متوجه این مسئله شده بودید؟
سید حسن نصرالله: مدتی بود. بگذار زمان مشخص نکنم.
غسان بن جدو: چند روز بود؟ چند هفته بود؟ نمیخواهیم دقیق بدانیم چند روز یا چند هفته… چند روز بود یا چند هفته؟
سید حسن نصرالله: نه، بیشتر از اینها.
غسان بن جدو: بیشتر! تا این حد؟! همه تحت اشراف، نظارت و رصد بوده؟
سید حسن نصرالله: بله.
سید حسن نصرالله: بله، نقشهها و آمادگی ربطی به عملیات اسیرگیری نداشت. در حقیقت ما از روز بعد از 25 مه 2000 -میدانی همه جشن پیروزی گرفتند و به روستاهای خود بازگشتند و فضای خوبی بر کشور حاکم بود.- گفتیم باید آمادهی جنگی شویم که اسرائیل -با هر دلیلی یا بدون هیچ دلیلی- علیه لبنان به راه خواهد انداخت. چون اسرائیل غیر از توجیه مستقیمش، دلیل دارد. سال 2000 مقاومت لبنان آنان را شکست داد. شکستی که همه آن را شکستی تاریخی و استراتژیک مینامند. این نامی نیست که بنده روی آن گذاشته باشم. اگر سخنان مسئولان اسرائیل را از شامیر، شیمون پرز، شارون تا همهی آنها که مسئولیت داشتند، نتانیاهو -که این صحبت را پس از جنگ 2006 تکرار کرد.- و فرماندهان نظامی بزرگ اسرائیل بخوانیم [خواهیم دید] در اسرائیل اتفاق نظر وجود دارد که آنچه سال 2000 در جنوب لبنان اتفاق افتاد یک شکست تاریخی بود که پیامدهای بسیار خطرناکی داشت که بعد از آن در فلسطین مشاهده شد. خب، اسرائیل -این اصطلاح بنده است.- اینجا در پی انتقامی تاریخی از مقاومت لبنان بود. مقاومت پروژهی اسرائیل را شکست داده بود. آنچه در جنوب لبنان رخ داد بیرون راندن اشغالگران اسرائیلی از جنوب نبود بلکه کوبیدن آخرین میخهای تابوت پروژهی اسرائیل گسترده بود. چون ارتش اسرائیلی که نمیتواند در جنوب لبنان -که بخشی از حکومتی ضعیف، چندپاره، تکه تکه و…- بماند نمیتواند از نیل تا فرات حضور داشته باشد. اسرائیل گسترده تمام شد. خب، اسرائیل باید از این کشور، ملت و مقاومت انتقام میگرفت. ما هر لحظه در انتظار آن بودیم. به همین خاطر پس از 2000 تلاش را آغاز کردیم. فرمانده شهید حاج عماد مغنیه (رحمت الله علیه) و برادران پر شمارش بودند -ما معمولا دربارهی شهیدان صحبت میکنیم و نام زندهها را نمیآوریم. وقتی شهید شدند دربارهشان صحبت میکنیم.- که در مدت چند سال بسیار کوتاه تلاشهای بسیار زیادی در سطوح لوجستیک، آموزش، برنامهریزی و کسب آمادگی برای جنگی که اسرائیل در هر زمان و بدون هیچ دلیلی آغاز خواهد کرد انجام دادند. چون دلیل اصلی این بود. پس وقتی ربایش یا اسیرگیری دو سرباز اسرائیلی رخ داد -فارغ از عملیات اسیرگیری- ما در سطح برنامهریزی، لوجستیک و انسانی آمادهی هر نوع جنگی بودیم. 2001، 2002 و 2003 انتظار چنین جنگی را کشیده بودیم و معتقدیم تا 2006 به تعویق افتاد. به همین خاطر میبینید در طول جنگ یعنی در 33 روز، مقاومت آشفته، سردرگم و در مورد انتخابهایش نگران نبود. بر کارش مسلط بود. حتی در مسئلهی میدانی، جنگی، نظامی و نگرش نظامی، روش مواجهه و مدیریت نبرد. چون سالها بود که آماده بوده.غسان بن جدو: خیلی خب. این ما را باز میگرداند و مستقیما وارد جنگ جولای و در واقع پس از 1701 میکند. ولی تا به 1701 برسیم درد شدید و جانکاهی کشیدیم. عذر میخواهم حضرت سید، وقتی شما دست به عملیات اسیرگیری زدید -نمیخواهیم به [بحثهای] گذشته باز گردیم.- نقشههای نظامی مشخصی داشتید؟ آمادگی هر نوع واکنش اسرائیل را داشتید؟
غسان بن جدو: بر همین اساس شامیر میگوید: من از کسی تعریف نمیکنم ولی به این مرد که نبرد را تا تبدیل شدن به یک هماوردی عظیم مدیریت کرد، احترام میگذارم. یعنی حضرت عالی. خب، ما دربارهی آن دوره صحبت کردیم. ولی حضرت سید، آیا این طور نیست که مدیریت نبرد توسط اسرائیل بعضی تغییرات در اجرا را به شما تحمیل کرد؟ به عبارتی ما از برخی صحبتها برداشت میکنیم نبرد مارون الرأس و آن ایستادگی عظیم جوانان در خط مقدم چه معنایی داشت؟ مثلا میشد به اسرائیل اجازه داده شود وارد شود و سپس به صورت چریکی و فرسایشی قیچیاش کرد و اسرائیل را به باتلاقی بزرگ در انداخت. ولی نتیجهی ایستادگی چه بود؟ چون حضرت سید 33 روز جنگ در خط مقدم در مارون الرأس، بنت جبیل، عیناتا، عیتا الشعب و… حتی شاید باورنکردنی است. این طور نبود که ایستادگی در مارون الرأس از روزهای اول برخی تغییرات را به شما تحمیل کرده باشد؟
سید حسن نصرالله: اصل رویکرد یا به عبارتی سیاست کلی و استراتژی نبرد تغییر نکرد. حتی پس از مارون الرأس. اگر یادت باشد در برخی سخنرانیهایم در میانهی جنگ بود که استراتژی ما دفاع از جغرافیا و حفظ خاک نیست. اسرائیل میتوانست وارد شود و پیشروی کند. بعضی جاها کاملا جلوش را میگرفتیم و برخی جاها اجازه میدادیم وارد شود تا قیچیاش کنیم. هدف اصلی واردآوردن بیشترین خسارت بشری و مادی ممکن به دشمن بود. چون نقطهی ضعف دشمن چه در ارتش و چه در جبههی داخلی خسارتهاست. آنچه نتیجهی نبرد را تعیین میکند ایستادگی یا سقوط این روستا یا آن روستا نیست، بلکه حجم خسارتهای دشمن است. بله، در برخی جاها ما به برادران آزادی دادیم که اگر میتوانند بمانند. ما از برادران نخواستیم آنقدر بجنگند تا همگی شهید شوند تا این بخش از خاک یا آن روستا سقوط نکند. این مربوط به جنگ جولای است. در استراتژیهای آینده این مسئله قطعا متفاوت خواهد بود. دربارهی آینده صحبت نمیکنم. در حال صحبت دربارهی گذشته هستم. پس این برادران بودند که تصمیم گرفتند تا آخرین لحظه در مارون الرأس پایداری کنند. در عیتا بنده به یاد دارم -یادم نیست اگر در گذشته در رسانهها گفتهام.- ما نیروهای زیادی داشتیم که با شجاعت میجنگیدند. در یک بازهی زمانی -یعنی 24 یا 48 ساعت- ارتباط ما با آنها قطع شد و بمباران شدیدی روی سر آنها صورت گرفت. و بنده به یاد دارم آن شبها -آن یک یا دو شب- ما همه فکر میکردیم همهی برادران شهید شدهاند. چون هیچ کس در آن 24 یا 48 ساعت بیرون نیامد. گفتیم اگر کسی مانده بود بیرون میآمد و میگفت این اتفاقات برای ما افتاده. ولی هیچ کس بیرون نیامده بود چون همهی آنها میخواستند در روستا بمانند. بعد وقتی ارتباط وصل شد برادرمانحاج عماد با من صحبت کرد و بنده گفتم برادران مجبور نیستند در یک روستای مرزی و مستقیما در مرز بمانند. ما آنان را ملزم به باقیماندن نمیکنیم. دوست دارند بیایند بیرون و بروند جای دیگری «مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ- جهت ادامه نبرد بادشمن، یا پیوستن به گروهی [تازه نفس از مجاهدان] (انفال/16)». مشکلی نیست، تصمیم با خودشان است. ما مجبورشان نمیکنیم بمانند و تا شهادت آخرین نفر آنجا بجنگند. برادران خودشان بودند که تصمیم گرفتند تا آخرین لحظه بجنگند و ماندند و اسرائیل نتوانست وارد عیتا شود!
غسان بن جدو: ببخشید حضرت سید، شما این را نقطهی قوت میدانید یا نقطهی ضعف؟
سید حسن نصرالله: ولی در بنت جبیل نه، تصمیم بر جنگ تا آخرین قطرهی خون و جلوگیری از ورود اسرائیل به بنت جبیل بود. میدانی نبرد بنت جبیل معادلات دیگری داشت. استراتژی کلی نه حفظ خاک بلکه وارد آوردن بیشترین مقدار خسارت ممکن به دشمن در طول جنگ بود. البته طبیعتا میدان نبرد تاکتیکهای مختلفی را ایجاب میکند.
غسان بن جدو: در بنت جبیل از ابتدا این استراتژی وجود داشت یا پس از مارون الرأس اجبار کردید که نباید اسرائیل به هیچ وجه وارد شود؟
سید حسن نصرالله: نه، در مورد بنت جبیل تصمیم بر جنگ تا آخرین قطرهی خون بود.
غسان بن جدو: اصولا این طور بود؟
سید حسن نصرالله: بله، چون احتمالش وجود داشت. نگاه کن بنت جبیل یک شهر است. ما همچنان مقاومت هستیم و میخواهیم به هدفهایمان برسیم و به وظیفهمان عمل کنیم. مقاومت نقشه میکشد و امکاناتش را بررسی میکند. اگر از من بپرسی که با وجود همهی دشواریها امکان ایستادگی طولانی در شهر بنت جبیل وجود داشت؟ میگویم بله، امکانش وجود داشت. این با یک روستای کوچک جدا افتادهی دوردست و… تفاوت دارد. به علاوهی نماد بودن آن. یعنی مسئلهی نماد بودن بود و مسئلهی امکان دفاع و رسیدن به موفقیت بزرگ.
غسان بن جدو: حضرت سید، بنده این را هیچ وقت از شما نپرسیدم و اطلاع ندارم. شاید تقصیر از خودم باشد. آیا مدت مشخصی وجود داشت که شما بتوانید به هر قیمتی در آن پایداری کنید. مثلا شما دو ماه، سه ماه یا شش ماه را در نظر گرفته بودید؟ کدام یک؟ هر کدامش باشد.
سید حسن نصرالله: نگاه کن، من نمیگویم دقیقا ولی میتوانم بگویم از روز اول روی چند ماه حساب میکردیم.
غسان بن جدو: چندین ماه؟!
سید حسن نصرالله: بله.
غسان بن جدو: از نیروهای ویژهی گولانی؟
سید حسن نصرالله: بله، گولانی.
غسان بن جدو: مأموریتشان چه بوده؟ حضرت سید، آیا اولین بار بود که وارد آن منطقه میشدند؟
سید حسن نصرالله: نگاه کن، عادتم این است که همه چیز را نمیگویم. چیزی را پنهان نگه میدارم برای خود اسرائیلیانی که مثل همیشه حقایق از آنها پنهان شده. میخواهم چیزهایی را نگه دارم برای وقت خودش. مثلا این که مأموریت این گروه چه بوده؟ به کجا رفتند و برگشتند؟ آیا انفجار در رفت بوده یا در برگشت؟ اینها را میگذاریم برای وقت خودش. بگذارید اسرائیلیان بنشینند تحقیق کنند و البته قطعا فرماندهان ارتش اسرائیل، ارتش دشمن میدانند چه بر سرشان آمده. اما این سؤالهای مهم که دقیقا کجا رفتهاند و انفجار در رفت رخ داده یا در برگشت؟ اینها را میگذاریم برای بعد.
غسان بن جدو: خب، عملیاتشان نظامی بوده یا برای جاسوسی و تجسس؟
سید حسن نصرالله: میخواهیم مأموریت را پنهان کنیم دیگر.
غسان بن جدو: جزئیات لازم نیست. فقط این که عملیات نظامی بوده یا جاسوسی؟
[بخش اول]
غسان بن جدو: حضرت سید، شبتان به خیر.
سید حسن نصرالله: شب شما هم به خیر، خوش آمدید.
غسان بن جدو: چند سال پیش از امروز، 14 آگوست 2013 ، ایستادگی جولای پیروزی بزرگی برای لبنان و اهالیاش به ارمغان آورد. و ما امروز در قسمت آخر این برنامه پس از 33 قسمت که روایت ساده و دقیقی از حوادث آن جنگ بود اینجا هستیم. آنها از شما دست برنداشتند. چرا؟
سید حسن نصرالله: بسم الله الرحمن الرحیم.
اولا بر خودم لازم میدانم به نیابت از همهی برادران مقاومم به خاطر این برنامه یعنی «تموز قصهها» از شخص شما، گروهی که در ساخت آن به شما کمک و با شما همکاری کردند و همهی کارمندان شبکهی المیادین تشکر کنم. چون حقیقتا یک تلاش موفق در جهت زنده کردن این اسطوره، حماسه، پیروزیهای بزرگ و ایستادگیهای قهرمانانه بود. در حالی که میخواستند -و واقعا این طور هم شده بود.- که این مسائل دفن، فراموش و از ذهنها خارج شود. پس اولا باید تشکر میکردم. خیلی ممنون و ان شاءالله موفق باشید.
خب، طبیعی است. همان طور که فرمودید از ما دست بر نداشتند و تا وقتی این مقاومت به قضیهی اساسی امت، حفظ کیان و دفاع از لبنان و استقلال و توانمندیهای آن پایبند باشد دست هم بر نخواهند داشت. مشکل واقعی آمریکا، غرب و بخش عظیمی از نظام رسمی عرب که خواستار خاتمهی قضیهی فلسطین هستند با ما دقیقا این است که ما یک گروه مقاومتیم. این مشکل یک مشکل طرفینی نیست، بلکه از مشکلات طرفینی به عنوان وسیلهای برای حمله استفاده میشود. مشکل واقعی این است. به همین خاطر بنده به یاد میآورم پیش از سال 2000، بعد از سال 2000 و بعد از سال 2006 همیشه به ما پیشنهاد میشد سلاحتان را داشته باشید، به شما پول میدهیم، درهای جهان را به روی شما میگشاییم ولی به ما -حتی ضمنی. نمیخواهیم شما را در انظار عمومی به زحمت بیاندازیم.- تعهد بدهید از مسئلهی اسرائیل، قضیهی فلسطین و طمعورزیهای اسرائیل بیرون خواهید ماند.
غسان بن جدو: ببخشید، چه کسی [از شما چنین تعهدی میخواست]؟
استقبال از کاروان
استقبال از کاروان
یکی از کادرهای حزب الله در بخش دانشجویی دانشگاه آمریکایی بیروت گفت: این حزب تمام نیروهای رزمی و ذخیره خود را از روز گذشته به حال آماده باش کامل درآورده است.
خلبانان سوري آماده حمله به ناوهاي آمريكايي
به نوشته روزنامه انگلیسی گاردین، یک افسر ارتش سوریه با بیان این که خلبانان سوری برای عملیات استشهادی آمادهاند، تاکید کرد: جنگندههای آمریکا و انگلیس با ورود به آسمان سوریه با آتش جهنم روبرو میشوند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم، یک افسر ارتش سوریه که در پایگاههای پدافند هوایی این کشور در اطراف دمشق خدمت میکند، به روزنامه گاردین گفت: نیروی هوایی سوریه در حال بررسی استفاده از عملیاتهای استشهادی علیه متجاوزان غربی است.
این افسر سوری میگوید: این هفته 13 خلبان سوری پیمان بستهاند تا «اسکادرانی از عوامل استشهادی برای حمله به ناوهای آمریکایی» تشکیل دهند.
به نوشته گاردین، این خلبان سوری که سی و چند سال سن دارد و در واحد پدافند هوایی مستقر در 16 کیلومتری پایتخت فعال است، میگوید: اگر آمریکا و انگلیس یک راکت شلیک کنند، ما سه، چهار موشک شلیک میکنیم. اگر جنگندههای آنها وارد آسمان ما شوند، با آتش جهنم روبرو خواهند شد.
این افسر سوری افزود: اگر نتوانیم جنگندههایشان را با پدافند بزنیم، خلبانهایی داریم که آمادهاند با خودِ جنگندههایشان به آنها حمله کنند و آنها را در هوا منفجر کنند.
گاردین مینویسد: نمیتوان اطلاعات این افسر سوری را تائید کرد، اما وی در 12 ماه گذشته با روزنامه در ارتباط بوده و تاکنون همواره اطلاعاتی معتبر از روند نبرد در این کشور ارائه کرده است.
این نظامی سوری در بخش دیگری از صحبتهایش میگوید: ما 8 هزار داوطلب در ارتش داریم که آمادهاند در هر زمان که نیاز باشد، علیه آمریکاییها و انگلیسیها دست به عملیات استشهادی بزنند. خود من هم حاضرم خودم در برابر ناوهای هواپیمابر آمریکایی منجر کنم تا نگذارم به سوریه و مردمش حمله کنند.
سید شهدای مقاومت
تقدير اين بود كه كلمه حق به گوش همه جهان برسد و پرچم اسلام به دست مبارك اشخاصي به اهتزاز درآيد كه ترس يا چشمداشت، آنها را از پاي در نياورده بود.براستي اين ها جانهاي مشتاق شهادت بودند.بهترين شيوه رسيدن به شهادت را جستجو ميكردند.از آن انقلابي كه در ايران اسلامي پديد آمد، پيروي ميكردند. انقلابي كه زمين را زير تاج و تخت طاغوتيان به لرزه درآورد و حكومت اسلامي را پس از خواب طولاني زنده كرد.مستضعفان را از قيد و بند مستكبران آزاد ساخت.به حكومتهاي باطل فهماند، كه حكومت باطل پايدار نميماند. حكومت حق تا قيام قيامت پايدار است. گرچه اين يك رؤيا و يك خواب سختي بود ولي امام خميني(ره)آن را به واقعيت تبديل كرد.به نحوي كه دشمنان پيش از دوستان اين حكومت را به رسميت شناختند.سيد شهيد سردمدار قافلهاي بود كه در راه امام خميني(ره)حركت ميكرد.
به اين ترتيب براي شهيد سيد عباس موسوي رؤياي تشكيل حكومت اسلامي تحقق يافت.آرزوي ديرينه او پس از ديدار با امام خميني(ره)در ايران اسلامي تجسم واقعي پيدا كرد.ايشان كه همراه جمعي از دوستان براي زيارت امام(ره) به تهران آمده بود، از رهنمودهاي پر فيض امام بهرمند شد.از ايشان چگونگي برخورد با تحولات آينده و تكليف سازماندهي فعاليتهاي جهادي آموخت. ايشان تكليف شرعي خود را در اين رابطه مشخص ساخت.سيد پس از اين ديدار با عزم و صلابتي قوي به لبنان بازگشت، و به فريادي تبديل شد كه روح ايمان را در دلهاي مردم زنده ميكرد و آگاهي سياسي و جهادي را در آنان تقويت مينمود.روح انقلاب و مقاومت و آمادگي براي مقابله و مبارزه را در دل جوانان دميد.تمام دغدغه او اين بود كه به آنان بياموزد چگونه شاگرداني وفادار و سربازاني حقيقي در قافله جهادي امام خميني(ره)باشند. عشق او به انقلاب اسلامي برتر از هر عشق و هوسي بود، عشق وجدان صاف به برترين نماد بود.عشق عابدي به نماز و نيايش كه به لحاظ روحي در وجود شخصيت رهبر مقدس آن ذوب شده بود.
شهيد سيد عباس موسوي مقام رهبر فقيد انقلاب اسلامي را در امتداد ولايت ائمه اطهار(ع)و نماد رؤياي گمشدهاي ميدانست، كه در گذر تاريخ طولاني در خاطره خونين تشيع حنيف ثبت شده است، آن شهيد در ديدگاه فقهي و سياسي امام خميني (ديدگاه ولايت عامه فقيه)را شرط لازم براي بيداري و قيام مسلمانان ميديد. معتقد بود كه رهبري ديني بايستي از همه ضرورتهاي يك مرجعيت جامعالشرايط فقهي و سياسي و اجتماعي برخوردار باشد.بطوري كه وحدت امت از طريق وحدت رهبري تحكيم مييابد.لذا ولايت فقيه در تفكر و عملكرد شهيد عباس موسوي يك چهارچوب مرجعيتي تشكيل داد و بر تمام فكر و انديشه او سايه افكند لذا در محراب آن (ولايت فقيه)به تعبد پرداخت و همه چيز خود را براي آن در طبق اخلاص گذاشت، و اين امر در ولايت مطلق او به امام خميني و پس از آن به خلف ايشان امام خامنهاي دام ظله آشكار شد.
به حق ميتوان گفت كه بهترين اوقات شهيد سيد عباس موسوي زماني بود كه فرستادگان امام خميني(ره)از سپاه پاسداران گرفته تا ديگران به ديدار ايشان ميآمدند و همه چيز خود را در خدمت مستضعفان و مبارزه با دشمن غاصب سرزمين لبنان قرار ميدادند.سرزميني كه نگهبانان آن خفتند و گرگهاي خون آشام به تكه پاره كردن آن پرداختند.
و به رغم همه دورههاي آموزشي و رزمي كه پيشتر پشت سر گذاشته بود، ولي شهيد سيد عباس موسوي به اولين دوره آموزشي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در پادگان «جنتا»در منطقه بقاع پيوست، و به اين وسيله سرمشقي براي ديگران شد و به اين ترتيب عالم روحاني شد، كه به دست شاگردان خود آموزش ميديد تا به اين وسيله اسوهاي براي رهبري متعالي و دليل بر روحيه صاف و عالي باشد و بتواند بر روحيه كليه برادران مجاهد تاثير مثبت بگذارد.
تكامل نهضت اسلامي در لبنان گسترش فعاليتهاي جهادي سيد عباس بر ضد دشمنان اسلام به ويژه دشمن صهيونيستي امري اجتنابناپذير بود. سيد يكي از طلبههاي پيشگام و شركتكننده در دوره آموزش نظامي بود كه توسط برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در سال 1982 در منطقه بقاع داير شد. بدين وسيله اولين هسته مبارزه در سايه انقلاب اسلامي ايران شكل گرفت، و در آن دوره جوانان فداكاري حضور داشتند كه حيات خود را وقف جهاد و شهادت در راه خدا كردند.مظلوميت خود را به نمايش گذاشتند، تا قاطعانه نشان دهند اسرائيل افسانه سست پايه است.آنان نشان دادند كه رژيم صهيونيستي، رژيمي ساختگي و شكستپذير است.اين رژيم قابل فروپاشي است.تنها مشتهاي مؤمنان و دستهاي حسيني طالب شهادت توانايي شكست رژيم را دارند.
به اين ترتيب در سايه مشكلات بزرگ و معضلات گراني كه يورش اسرائيل و نيروهاي چند مليتي در آن زمان براي لبنان ايجاد كرده بودند و در كشاكش مشكلات و بحرانهاي سياسي لبنان، حزبالله تولد يافت.اين نوزاد مبارك به بركت تأييدات و انديشههاي راهبردي امام خميني(ره) چشم به جهان گشود، و شهيد سيد عباس موسوي طلايهدار اين حركت انقلابي بود.
به طوري كه خود را در صحنه رو به گسترش فعاليتهاي جهادي خستگيناپذير يافت، و براي مدتي از پيگيري امور و مسائل مربوط به حوزه علميه مشغول ساخت و در مقابل تمام ساعتها و دقايق و ثانيههاي خود را در رسيدگي به امور حزبالله صرف كرد، لذا افرادي براي پيگيري امور درسي حوزه به نيابت از خود قرار داد و بدون توجه به نيازهاي شخصي خود و خانه و خانوادهاش پيوسته در حال نقل و انتقال بين منطقه بقاع و ضاحيه بيروت بسر ميبرد، تا بتواند پرچم اسلام و تعاليم انقلاب را در همه جا منتشر سازد.
جنوب لبنان سرگذشت جداييناپذير با سيد الشهداي مقاومت اسلامي دارد. سرگذشتي كه با قلم جهاد و با عرق و خون نوشته شد، حكايت پيكري كه اگر عضوي از آن به درد آمد ساير اعضا به همدردي با آن بپا ميخيزند.درد جنوب زخمي در قلب سيد ايجاد كرده بود.سرزمين ابي ذر غفاري جايگاه ويژهاي در دل ايشان داشت.لذا قبل از يورش اسرائيل به سرزمين جبل عامل سيد به روستاهاي جنوب رفت و مسئله ولايت فقيه و رهبري امام خميني(ره)و لزوم ريشهكني اين غده سرطاني را براي مردم آن سامان تشريح كرد.وقتي تهاجم نظامي كور اسرائيل به لبنان آغاز شد، سيد شهيد خانه خود را در بعلبك ترك كرد و به سوي بيروت و از آنجا به سوي جنوب رفت. در شهر جبشيت با امام آن شهيد راغب حرب ديدار كرد.تكليف شرعي امام امت را به آگاهي او رساند.تكليف براي رويارويي با اسرائيل در همه جا و با هر گونه امكانات و ابزارهاي موجود.شيخ راغب (كه چند سال بعد به خيل شهداي مقاومت لبنان پيوست و به شيخالشهدا معروف شد)با تمام اخلاص آن تكليف را دريافت، و به آن عمل كرد.با صداي بلند فرياد برآورد عقيده سلاح است، دست دادن به دشمن به معني برسميت شناختن دشمن است.هيچگاه خسته نشد.سر را در برابر زورگويان ساختگي خم نكرد. بر موضع خود پايدار ماند، تا اين كه با قافله سالاراني كه حيات خود را فروختند تا بهشت را خريداري نمايند، رحلت كرد. شهادت وي در روز شانزدهم فوريه سال 1984 خوني بر دل شهيد سيد عباس موسوي و اندوه در وجود او ايجاد كرد. سيد يقين داشت كه خود نيز روزي به قافله شهيدان خواهد پيوست.اگر چه با تاخير صورت گيرد.او يقين داشت كه خون او به طوفانهاي بنيانشكني تبديل خواهد شد كه دشمن را ريشهكن ميكند.
سيد شهيد در سال 1985 پس از پذيرش تصدي مسئوليت اداره بخش شوراي حزبالله در جنوب لبنان به اين منطقه عزيمت كرد و در منطقه حيالرمل در شهر صور در يك خانه ساده به لحاظ ساختمان و اثاثيه سكونت كرد.خانهاي كه با خانههاي اهالي محروم و مستضعف جبل عامل تفاوتي نداشت.آنگاه همه وقت خود را صرف تدارك نيازهاي برادران رزمنده مقاومت گذراند.به گونهاي كه با گذشت زمان همه رزمندگان مانند خانواده سيد شده بودند.به مشكلات آنان رسيدگي ميكرد و كمبودهاي آنان را برطرف ميكرد.جان و دل خود را به آنان بخشيد.چرا كه مقاومت را خلاصه عمر و تلاش خود و ميراث گرانبهاي شهيد آيتالله سيد محمد باقر صدر(ره)و امام فقيد آيتالله خميني(ره)ميدانست.هيچ مشغوليتي به دل راه نميداد.
در جنوب لبنان به ويژه در خطوط جبهه، بسياري از دوستان و اطرافيان اميدوار بودند كه سيد به مأموريتهاي سخت و خطرناك نرود.بارها محاسن پاك او را ميبوسيدند تا از رفتن به جبهه خودداري كند.ولي سيد مخفيانه ميرفت و مخفيانه باز ميگشت بدون آن كه در اين باره مطلبي را فاش كند.بدون اين كه بر وظيفه او در قبال خدمت به مستضعفان تاثير بگذارد، شبها را در كنار رزمندگان و سنگر نشينان ميگذرانند.راههاي كوهستاني و تنگهها و درهها را مي پيمود. و با سعه صدر و با آرامش به شكايتهاي مردم جنوب گوش ميداد.هيچ شهروندي عبارت متواضعانه «در خدمت شما هستم»او را فراموش نميكرد.در سال 1987 سيد مجبور شد سرزمين جنوب را ترک کند.اما خاطرههاي حضور در سرزمين جبل عامل همچنان در قلب او زنده مانده بود.چرا که اين سرزمين را دوست داشت، و براي برطرف نمودن محروميت مردم آن سامان ميانديشيد.
سيد عباس و انتفاضه فلسطين
قضيه مردم فلسطين و تلاش براي آزادي اين سرزمين، يكي از دغدغههاي بزرگ سيد عباس موسوي را تشكيل ميداد. درد و رنج اهالي قدس و مسجدالاقصي و همه اماكن مقدس اين سرزمين كه محل بعثت پيامبران اوليالعزم را در دل دارد، ايشان را همواره آزار ميداد.در جلساتي كه با مردم داشت همواره بيانات و ديدگاههاي امام خميني(ره)را مبني بر لزوم ريشهكني اسرائيل بازگو ميكرد. هنگامي كه امام دستور برپايي روز جهاني قدس را صادر كرد، سيد عباس با لباس نظامي و پيشاني بند جهادي با نوشته «يا مهدي ادركني»پيشاپيش راهپيمايان آن روز عظيم حركت ميكرد.زماني كه دشمنان اسلام سعي كردند اتحاد بين مردم جنوب و فلسطين را بشكنند، سيد با عزم راسخ سعي كرد بحران ايجاد شده را حل كند و فتنه را به اسرائيليها و مزدوران آنان بازگرداند.با تمام وجود سعي كرد ميان مردم لبنان و فلسطين وحدت و همبستگي ايجاد نمايد.
سيد عباس و مردم جنوب لبنان
تلاشهاي سيد عباس بر مسائل مربوط به مستضعفان لبنان و رزمندگان مقاومت در جنوب و انتفاضه مردم فلسطين در داخل سرزمينهاي اشغالي محدود نميشد.او همواره سعي ميكرد تشكيلاتي را متشكل از نيروهاي مؤمن به مبارزه با استكبار جهاني به رهبري علماي مسلمان جهان ايجاد نمايد.در راستاي همين مسئله سعي كرد به كشورهايي همچون الجزاير و پاكستان و افغانستان و كشمير و نيز جمهوريهاي مسلماننشين شوروي سابق نيز توجه كند.در همين رابطه سيد شهيد به دعوت جنبش فقه جعفري پاكستان پاسخ مثبت داد و به عنوان نماينده حزبالله در كنفرانس جهاني كشمير در اسلامآباد شركت كرد گرچه به لحاظ امنيتي به ايشان سفارش شده بود به اين كنفرانس نرود.
سيد شهيد و دبير كلي حزبالله سيد شهيد در ماه مارس سال 1991 به دبير كلي حزبالله انتخاب شد.اما ايشان اين مسئوليت را به عنوان تكليف شرعي و نه تشريفاتي پذيرفت.البته بسيار نگران بود كه نكند اين پست او را از اهداف رزمندگان مقاومت و خواستههاي مردم دور كند.هنگامي كه مردم براي عرض تبريك و تهنيت به محضر او آمدند به آنان گفت:به من تسليت بگوييد نه تهنيت چرا كه من دوست دارم هميشه ميان مجاهدان و رزمندگان مقاومت حضور داشته باشم.دوست ندارم منزوي شوم. به رغم مدت كوتاه دبير كلي ايشان كه حدود 9 ماه طول نكشيد، و به شهادت او منجر گرديد، سيد توانست كارهاي زيادي را در زمينههاي مختلف اجتماعي و ملي و سياسي و فرهنگي و تبليغي انجام دهد.به طور شبانه روز براي اعتلاي كلمه الله تلاش كرد، و با طرحها و برنامههاي به جا و روشن و شيوه منطقي بدور از تشنج و مبالغهگوي توانست يك چهره اجتماعي و انساني بارزي از خود ايجاد نمايد، به طوري كه شرايط آن مرحله به وجود ايشان نياز مبرم داشت.او توانست چهرههاي سياسي و ملي و اجتماعي بسياري اعم از رسمي و مردمي و نيز شخصيتهاي حزبي و سياسي لبناني و فلسطيني را جلب كند.هيئتهاي مردمي و علمايي و عشائري و گروهها و تشكلهاي اجتماعي و اقتصادي به ديدار او ميآمدند. در دوره دبير كلي حزبالله سيد شهيد پيوسته در حال سفر و بازديد از مناطق گوناگون لبنان بود.از بخشهاي فقير نشين حومه بيروت، به روستاهاي جنوب و شمال لبنان و منطقه بقاع و بقاع غربي و به محلههاي فقيرنشين و مستضعفنشين بازديد ميكرد.به درد دل مستمندان و شكايت محرومان گوش ميداد.و عبارت «من در خدمت شما هستم»را تكرار ميكرد.او به مردم توصيه ميكرد كه مقاومت را حفظ كنند.
سيد شهيد در دوره دبير كلي حزبالله در بسياري از كنفرانسها و همايشهاي بينالمللي و اجتماعات سياسي و اجتماعي و فرهنگي داخلي شركت كرد.يكي از مهمترين سخنرانيهاي پر شور خود را در مراسم گردهمايي سالگرد ارتحال امام خميني(ره)در كنار سفارت جمهوري اسلامي ايران در بيروت در ژوئن سال 1991 ايراد كرد.علاوه بر اين، سيد سخنرانيهاي متعددي در همان سال به ويژه در همايش «سرچشمههاي قدرت در فريضه حج»كه از سوي تجمع علماي مسلمين لبنان در هتل كارلتون بيروت برگزار گرديد.و نيز سخنراني در همايش حمايت از انقلاب اسلامي فلسطين در تهران در اكتبر 1991 ايراد كرد. سيد شهيد همچنين در راهپيمايي باشكوه مردم لبنان در برابر سفارت آمريكا در محله عينالمريسه بيروت به منظور محكوم نمودن كنفرانس صلح مادريد شركت كرد و با سخنان آتشين خود ابعاد اين توطئه را تشريح كرد.همچنين در گردهمايي ماه فوريه سال 1992 حزبالله در منطقه اوزاعي بيروت، در حمايت از مسلمانان الجزائر سخنراني كرد.سيد در ديدار از خانههاي مستضعفان در منطقه وادي ابوجميل به علت فروريزي يكي از ساختمانهاي آن در فوريه 1992 و بالاخره سخنان ايشان در جبشيت چند ساعت قبل از شهادت كه به مناسبت سالگرد شيخ راغب حرب در 92/2/16ايراد گرديد.به عنوان سخنراني خدا حافظي ايشان محسوب شد.
سيد عباس موسوي در نه ماه تصدي مسئوليت دبير كلي حزبالله به مشكلات مستضعفان بسيار اهميت ميداد.از جمله طوفان برفي كه به كشتزارها و مناطق لبناني آسيب رساند و طي آن بسياري از لبنانيها بويژه مناطق محروم از شدت سرما مردند، بدون اينكه دولت لبنان به اين مسئله رسيدگي كند.نيز سيد شهيد از فرو ريختن يك ساختمان در "وادي ابوجميل"بسيار متاثر شد، و اين در نتيجه بيتوجهي و بيتفاوتي مسئولين دولت بود و وقتي آن منظره را ديد اشك از ديدگانش فرو ريخت و اين مسئله بر سلامتي او اثر گذاشت، ولي با اين وجود اصرار داشت در مراسم بزرگداشت همرزم و رفيق دوران غربتاش شهيد شيخ راغب حرب در روستاي جبشيت شركت كند، و اين مراسم كه در 16 فوريه 1992 برگزار شد به عنوان يك روز جاودانه و تاريخي ثبت شد... چرا كه او در حقيقت شهيدي بود كه در بزرگداشت شهيد شركت ميكرد، سخناني را در سالگرد شهادت شهيدي القا ميكرد... مجاهدي بود كه آخرين سطرها را در كتاب جهادش مينوشت و در حقيقت از طريق بزرگداشت شيخالشهدا شهادت خود را بزرگ ميداشت.ايشان طي اين مراسم از دردهاي مردم سخن گفت و خطبه جامعي ايراد كرد، كه شامل وصيتنامهاش نيز شد و بعد از ايراد سخنانش همه جاي جبشيت سركشي كرد و با خانواده شهدا و اسراي آن ديدار كرد و با برخي خانوادههاي مستضعف ديدن كرد، سپس به همراه همسر و فرزندش به منطقه ضاحيه (بخش شيعهنشين جنوب بيروت)آمد، ولي چشمان خيانت پيوسته او را تحت تعقيب داشتند و بالاخره آن حادثه دلخراش روي داد.و روح يك ملت از پيكرش به پرواز درآمد، و خون كربلايياش بر زمين ريخت تا پيروزي جديدي از آن برآيد و نفس مطمئنه آن به سوي پروردگارش به پرواز درآيد...
سرور رزمندگان مقامت
مقاومت بزرگترين آرمان سيدالشهداي مقاومت بود، كه چونان لباس زيباي ايمان و مرصع به ستارههاي پرچم جهاد، قامت او را پوشانده بود.مقاومت را سرمشق و نماد آزادي سرزمينهاي اشغالي جنوب و سپس سرزمين فلسطين ميدانست.مي پنداشت كه چشمان بيدار رزمندگان در دل شبهاي تاريك جنوب، و شبهاي تيره و تار اين امت را روشن نگه خواهد داشت. پيوسته با زبان دل ميگفت:«مقاومت عنوان شرف و عزت و ثروت ماست، مقاومت دژ تسخيرناپذير ما در مقابله با نفوذ بيگانگان است».سيد با صفاي روح و پاكي نفس درك كرده بود كه اين مردم قادر نيستند خود را از سلطه سياه بيگانگان رها كنند، مگر از طريق تداوم مقاومت و مقابله با دشمنان قسم خورده.ريشهكني اسرائيل از منطقه را تنها هدف مقاومت ميدانست.لذا معتقد بود كه نبرد تا رسيدن به اين هدف بايد ادامه داشته باشد.سيد شهيد معتقد بود كه مقاومت يك حركت جهادي و ايماني است و سرباز زدن از آن سرباز زدن از ايمان است.مقاومت يك انديشه سياسي يا يك وضعيت زود گذر نيست، بلكه يك تكليف شرعي است كه به هيچ عنوان تحتتاثير شرايط و تحولات بينالمللي قرار نميگيرد.مقاومت نبايد در خدمت يك حركت سياسي قرار گيرد.بلكه بالعكس بايد حركتهاي سياسي در خدمت مقاومت باشند.مقاومت يك حركت سازشپذير و يا انعطافپذير نيست.هيچ كسي نبايد تصور كند كه مقاومت تمام خواهد شد يا از آن دست خواهيم كشيد.تا زماني كه خون در رگهاي امتمان جاري است، مقاومت ادامه خواهد داشت.سيد معتقد بود كه مسئله مقاومت بايد در صدر همه امور قرار گيرد و تا زماني كه اسرائيل در سرزمين ماست كسي نميتواند آن را متوقف كند.هر كس از مقاومت دست بكشد، مزدور است و بزرگترين جنايتي كه ممكن است در حق مقاومت انجام شود، محدود ساختن آن توسط دستگاههاي تبليغي و شايعهپراكني و هر گونه فعاليت است.
شهيد موسوي مقاومت و رزمندگان مقاومت را با تمام وجود و از صميم قلب و مهر دوست داشت و زماني كه با جوانان مقاومت اسلامي اجتماع ميكرد، انگيزه آنان را نسبت به تكليف شرعي و تحمل مسئوليت و ايستادن با جرات ما بين دستهاي خدا براي آزادي اولين قبله مسلمانان را ميستود و هميشه به حمايت مردم و گرايشهاي آنها به مقاومت افتخار ميكرد و آنها را جهاد عملي انسانهاي جبل عامل به حساب ميآورد، لذا معتقد بود هيچگاه نميتوان ذات انساني را از انسان جدا كرد، و معتقد بود همه مردم در حفظ مقاومت در برابر خدا مسئولاند، بويژه كه مقاومت مختص يك گروه يا يك فرقه نيست، بلكه متعلق به همه مردم است لذا همين مردم براي تضمين آينده خود بايد از مقاومت نگهداري كنند.همه توطئههايي كه بر ضد مردم انجام مي شود در پاي دژ تسخيرناپذير مقاومت فرو خواهد ريخت و اين مقاومت است كه اسرائيل را به لرزه درآورده و موجب شده مردم سرزمينهاي اشغالي احساس كنند كه مردم جنوب قويترين مردم هستند، اگر چه به لحاظ مادي و تسليحاتي ضعيف هستند و اين كه ميتوانند آن را اسوه خود قرار دهند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره ۴۰
از قدیمی ترین و مهم ترین پایگاهها و خط مقدم رزمندگان حزب الله بوده که پس از
عقب نشینی اشغالگران صهیونیستی از جنوب لبنان، به شکل یک مکان گردشگری
در آمده و در سال 1389افتتاح شده است.
تونلهای زیر زمینی ،سنگرها، بقایای تجهیزات پیشرفته دشمن ،
سنگر و محل مناجات شهید سید عباس موسوی و سالن نمایش
از قسمتهای قابل توجه این مکان دیدنی میباشد.
مزار مطهر شهید هادی حسن نصرالله ، فرزند سید حسن نصرالله(ضاحیه)
مزار مطهر شیخ الشهدای مقاومت اسلامی شهید راغب حرب
مزار مطهر شهید عماد فایز مغنیه (ضاحیه)
مزار مطهر شهید علی اشمر
کاروان میعاد با سید شهدای مقاومت در سفر قبلی خود به جنوب لبنان و مناطق جنگی حزب الله ، فیلم مستندی در دو قسمت با عنوان میعاد با عماد تولید نموده و این فیلم در چند شبکه داخلی و خارجی از جمله المنار و شبکه مستند پخش گردید. این فیلم روایت لبنان و مقاومت سلحشورانه مجاهدین آن است، کشوری که نه چندان دور تحت سلطه و اشغال بوده و کشوری که همواره ایستاده بر خون و غیرت مردان و زنانش است. مستند میعاد با عماد روایتی از لبیک مردمی انقلابی و راسخ به سالار شهیدان و دلدادگی به بنیان گذار انقلاب اسلامی و رهبر عزیزمان است، روایت فیلم وعده صادق الهی در قرآن کریم ( آن حزب الله هم الغالبون) و پیروزی مجدد خون بر شمشیر است. در ذیل لینک تعدادی از اخبار مربوط به این مستند در سایت های مختلف قرار داده می شود:
شبکه مستند:
http://mostanad.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=426
http://mostanad.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=424
سینما فردا:
http://www.cinemaee.com/articleview.php?cat=1&id=3310
خبرگزاری سینمای ایران:
نسیم آنلاین:
http://www.nasimonline.ir/nsite/fullstory/news/?id=230646
خبرگزاری بین المللی قرآن:
http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?prodid=801451
خبرگزاری برنا:
http://www.bornanews.ir/pages/news-53028.aspx
اداره فرهنگ و ارشاد شمیرانات:
http://tehran.farhang.gov.ir/fa/news/41945
خبرگزاری مقاومت اسلامی:
http://resistnews.com/news.php?readmore=1000
پارک جمهوری اسلامی ایران در نزدیکترین منطقه به فلسطین اشغالی
تجهیزات جاسوسی بدست آمده از سربازان اسرائیلی
کارت شناسایی سربازان و افسران اسرائیلی
تجهیزات موشکی حزب الله واقع در باغ موزه ملیتا
ورودی باغ موزه ملیتا
تندیس حاج احمد متوسلیان نصب شده در پارک ایران که به سمت فلسطین اشغالی اشاره می کند
غذاهای لبنانی
ساختمان بنیاد شهید منطقه بقاع
پوستر کاروان در کنار مزار شهید سید عباس موسوی
نصب یادبود کاروان میعاد با سید شهدای مقاومت در روضة الشهیدین
و در کنار یادبود سفر قبلی همین کاروان با عنوان میعاد با عماد
سنگ قبر شهید والامقام حاج رضوان (عماد مغنیه)
سخنرانی سید حسن نصرالله در محل مجمع سید الشهدا (ع)
سنگ قبر شهید علی منیف اشمر (قمر استشهادیون)
نیروهای سازمان ملل (یونیفل) در خط مرزی بین لبنان و فلسطین اشغالی
تجهیزات امنیتی و دوربین های مدار بسته نصب شده در کنار مرز فلسطین اشغالی
محل شهادت شهید عامر توفیق کلاکش
پوستر کاروان میعاد با سید شهدای مقاومت
جهت ثبت نام در کاروان میعاد با سید شهدای مقاومت از بخش ثبت نام در کاروان که در ذیل همین صفحه قرار دارد اقدام نمایید.
مواردی که باید قید شود :
۱- نام و نام خانوادگی
۲- شخصی را به عنوان معرف خود بیان کنید
(شماره تماس معرف خود را نیز ذکر کنید،بعنوان مثال معرف شما می تواند هیئت و یا دانشگاه شما و ... باشد)
۳- میزان تحصیلات و عنوان شغل
۴- شماره تماس
۵- خلاصه ایی از روزمه فرهنگی و تحصیلی
پس از ثبت نام قطعی با شما تماس گرفته خواهد شد
مشخصات شما کاملا محرمانه بوده و در اختیار دیگر کاربران قرار نخواهد گرفت
مهلت ثبت نام: (به اتمام رسید) تا هشتم بهمن ماه سال ۱۳۹۱
جهت ثبت نام در لیست سفرهای بعدی عضو باشگاه میعاد شوید
جهت تماس با کاروان میعاد با سید شهدای مقاومت، لطفا از طریق گزینه دریافت اظهار نظر که در ذیل هر بخش قرار دارد، اقدام نمایید.