خبرنامه(امروز چهارشنبه)

حمله به سوریه کمک به القاعده است

"فیصل مقداد" معاون وزیر امور خارجه سوریه گفت: عامل حمله شیمیایی به شهروندان سوریه را گروههای مسلح مورد حمایت امریکا، می دانیم نه دولت دمشق.
این مقام سوری گفت: هر گونه دخالت امریکا، باعث تقویت تروریسم و افزایش تنفر از امریکا خواهد شد.

امیر سرتیپ اسماعیلی در گفتگوی اختصاصی با شبکه العالم:

اسماعیلی که مهمان برنامه "من طهران" شبکه العالم بود، در باره لزوم صیانت از دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی تصریح کرد: جمهوري اسلامي ايران بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند خود دستاوردهاي زيادي داشته كه مرهون تلاش و خود باوري همه اقشار ملت بوده و در بخش نظامي هم وظايف نيروهاي مسلح حفظ و حراست از باورها ودستاوردهاي ملي و مذهبي ماست. در اين زمينه پدافند هوايي كه خط مقدم و جبهه اصلي و اول در بحث دفاع از حملات موشكي و هواپيماهاي دوربرد استراتژيك و نيز هواپيماهاي بدون سرنشين است بايد بتواند با طيف وسيعي از تهديدات فراروي ايران مقابله كند.

سامانه هایی که هرگز خاموش نمی شوند

امیر سرتیپ اسماعیلی ادامه داد: در کنار نيروي انساني، باید سيستم ها و تكنولوژي داشته باشيم كه در هيچ ساعتي از شبانه روز مجاز به خاموش كردن آنها نيستيم و نبايد دچار اختلال شوند. پس به سامانه هاي راداري، موشكي و شنود الكترونيكي نيازمند بوديم كه دراين زمينه به دستاوردهای خوبي هم رسيديم. برآورد  و ارزيابي ما از سيستم نظامي و سامانه هاي دفاعي مان اين طور است كه از آمادگي بالايي برخورداريم. سامانه های دفاعی را فقط در اطراف مناطق حساس و هسته اي نچيديم، بلكه به دنبال اين بوديم كه از دوردست و شروع مرزهاي جغرافيايي و از عمق تهديد دشمن را كشف كنيم تا زمان مناسب را براي اقدام و خنثي كردن تهديد داشته باشيم. تهديدات در بحث فضا و هوا از سرعت و دقت بالا برخوردار است، بنابراين پدافند هوايي بايد يك نيروي کارامد و متخصص و با واكنش سريع باشد. از سوي ديگر اشراف اطلاعاتي مناسبي از كشورهاي تهديد كننده داريم و مي دانيم آنها چه مي كنند و طبيعتا اين برگ برنده پدافند هوايي است.

سامانه‌های پدافندی را خودمان می سازیم

امیر اسماعیلی تاکید کرد: اگر قرار است ما در برابر تهدیداتی مثل تهدیدات آمریکایی یا اسرائیلی یا تهدیدات هر کشوری که چشم طمع به باورهای جمهوری اسلامی ایران دوخته است، بایستیم و تمام قد هم بایستیم، بایستی در داخل کشور خودمان به این گونه مسائل فکر کنیم. الحمدلله این کار صورت گرفته است و امروز افتخار این را داریم که در 3600 نقطه درکشور با سامانه های پدافند هوایی پوشش نسبتاً خوبی را ایجاد کرده ایم و نیازی به تکنولوژی نظامی از کشورهای دیگر نداریم.

تهدیدات نوین و راهکار دفاع در برابر آنها

امیر سرتیپ اسماعیلی درباره امکانات و قدرت های دفاعی ایران برای مقابله با موشک های آمریکا گفت: تهدیدات نظامی امروز در دنیا عبارتند از: پهبادها، پهبادهای با سرعت بالا، با قابلیت ارتفاع بیشتر وهمچنین موشک های کروز یا موشک های نیمه بالستیک و حتی هواپیماهای استراتژیک برد بلند که بمب افکن ها هستند. ما از خاک خودمان دفاع می کنیم، بنابراین هدف و برنامه داریم، نقاط ضعف کشور خودمان را می شناسیم، جای جایِ معابر ورودی و نفوذی را می شناسیم و درآن جا کمین گاه گذاشتیم، چشمان بیدار پدافند هوایی کمین گاهی است برای غافلگیری دشمنانی که چشم طمع می دوزند.

رادار شهاب و رادار کیهانی 2500 کیلومتری

اسماعيلي افزود: رادار شهاب از قابليت كشف اهداف پنهان‌كار برخوردار است. راداري ديگر طراحي كرده ايم كه ان شاء الله تا پايان امسال آن را نصب خواهيم كرد. اين رادار، راداري كيهاني با برد بيش از 2500 كيلومتر، است. اين فن آوري را تنها  دو یا سه كشور بزرگ و صاحب فن آوري جهان در اختيار دارند و ما به اين فناوري رسيده ايم. اين رادار حتي تا 1000 كيلومتر قبل از مرزهاي كشور، هرگونه تهديدي حتي اهداف ريزپرنده و اهداف راهبردي پنهان كار را هم كشف مي كند.

بهبود سامانه دفاع موشكي اس 200

وي افزود: ما توانستيم سامانه موشكي صياد 2 را با سامانه اس 200 عجين كنيم. كاركرد سامانه موشكي بلند برد اس 200 درگيري با اهداف راهبردي و موشك هاي نيمه بالستيك است و اين سامانه قابليت نقطه زني نداشت، ولی ما در رزمايش مدافعان آسمان ولايت 4 با اين سمانه پهپاد را زديم. همچنين توانستيم اين سامانه را براي بردهاي متوسط و كوتاه كاربردي كنيم.

برنامه‌ی تموز قصه‌ها 3(مصاحبه با سید حسن نصرالله)

غسان بن جدو: حضرت سید، چند وقت بود که متوجه این مسئله شده بودید؟

سید حسن نصرالله: مدتی بود. بگذار زمان مشخص نکنم.

غسان بن جدو: چند روز بود؟ چند هفته بود؟ نمی‌خواهیم دقیق بدانیم چند روز یا چند هفته… چند روز بود یا چند هفته؟

سید حسن نصرالله: نه، بیش‌تر از این‌ها.

غسان بن جدو: بیش‌تر! تا این حد؟! همه تحت اشراف، نظارت و رصد بوده؟

سید حسن نصرالله: بله.


سید حسن نصرالله: بله، نقشه‌ها و آمادگی ربطی به عملیات اسیرگیری نداشت. در حقیقت ما از روز بعد از
 25 مه 2000 -می‌دانی همه جشن پیروزی گرفتند و به روستاهای خود بازگشتند و فضای خوبی بر کشور حاکم بود.- گفتیم باید آماده‌ی جنگی شویم که اسرائیل -با هر دلیلی یا بدون هیچ دلیلی- علیه لبنان به راه خواهد انداخت. چون اسرائیل غیر از توجیه مستقیمش، دلیل دارد. سال 2000 مقاومت لبنان آنان را شکست داد. شکستی که همه آن را شکستی تاریخی و استراتژیک می‌نامند. این نامی نیست که بنده روی آن گذاشته باشم. اگر سخنان مسئولان اسرائیل را از شامیر، شیمون پرز، شارون تا همه‌ی آن‌ها که مسئولیت داشتند، نتانیاهو -که این صحبت را پس از جنگ 2006 تکرار کرد.- و فرماندهان نظامی بزرگ اسرائیل بخوانیم [خواهیم دید] در اسرائیل اتفاق نظر وجود دارد که آن‌چه سال 2000 در جنوب لبنان اتفاق افتاد یک شکست تاریخی بود که پیامدهای بسیار خطرناکی داشت که بعد از آن در فلسطین مشاهده شد. خب، اسرائیل -این اصطلاح بنده است.- این‌جا در پی انتقامی تاریخی از مقاومت لبنان بود. مقاومت پروژه‌ی اسرائیل را شکست داده بود. آن‌چه در جنوب لبنان رخ داد بیرون راندن اشغالگران اسرائیلی از جنوب نبود بلکه کوبیدن آخرین میخ‌های تابوت پروژه‌ی اسرائیل گسترده بود. چون ارتش اسرائیلی که نمی‌تواند در جنوب لبنان -که بخشی از حکومتی ضعیف، چندپاره، تکه تکه و…- بماند نمی‌تواند از نیل تا فرات حضور داشته باشد. اسرائیل گسترده تمام شد. خب، اسرائیل باید از این کشور، ملت و مقاومت انتقام می‌گرفت. ما هر لحظه در انتظار آن بودیم. به همین خاطر پس از 2000 تلاش را آغاز کردیم. فرمانده شهید حاج عماد مغنیه (رحمت الله علیه) و برادران پر شمارش بودند -ما معمولا درباره‌ی شهیدان صحبت می‌کنیم و نام زنده‌ها را نمی‌آوریم. وقتی شهید شدند درباره‌شان صحبت می‌کنیم.- که در مدت چند سال بسیار کوتاه تلاش‌های بسیار زیادی در سطوح لوجستیک، آموزش، برنامه‌ریزی و کسب آمادگی برای جنگی که اسرائیل در هر زمان و بدون هیچ دلیلی آغاز خواهد کرد انجام دادند. چون دلیل اصلی این بود. پس وقتی ربایش یا اسیرگیری دو سرباز اسرائیلی رخ داد -فارغ از عملیات اسیرگیری- ما در سطح برنامه‌ریزی، لوجستیک و انسانی آماده‌ی هر نوع جنگی بودیم. 2001، 2002 و 2003 انتظار چنین جنگی را کشیده بودیم و معتقدیم تا 2006 به تعویق افتاد. به همین خاطر می‌بینید در طول جنگ یعنی در 33 روز، مقاومت آشفته، سردرگم و در مورد انتخاب‌هایش نگران نبود. بر کارش مسلط بود. حتی در مسئله‌ی میدانی، جنگی، نظامی و نگرش نظامی، روش مواجهه و مدیریت نبرد. چون سال‌ها بود که آماده بوده.غسان بن جدو: خیلی خب. این ما را باز می‌گرداند و مستقیما وارد جنگ جولای و در واقع پس از 1701 می‌کند. ولی تا به 1701 برسیم درد شدید و جانکاهی کشیدیم. عذر می‌خواهم حضرت سید، وقتی شما دست به عملیات اسیرگیری زدید -نمی‌خواهیم به [بحث‌های] گذشته باز گردیم.- نقشه‌های نظامی مشخصی داشتید؟ آمادگی هر نوع واکنش اسرائیل را داشتید؟

غسان بن جدو: بر همین اساس شامیر می‌گوید: من از کسی تعریف نمی‌کنم ولی به این مرد که نبرد را تا تبدیل شدن به یک هماوردی عظیم مدیریت کرد، احترام می‌گذارم. یعنی حضرت عالی. خب، ما درباره‌ی آن دوره صحبت کردیم. ولی حضرت سید، آیا این طور نیست که مدیریت نبرد توسط اسرائیل بعضی تغییرات در اجرا را به شما تحمیل کرد؟ به عبارتی ما از برخی صحبت‌ها برداشت می‌کنیم نبرد مارون الرأس و آن ایستادگی عظیم جوانان در خط مقدم چه معنایی داشت؟ مثلا می‌شد به اسرائیل اجازه داده شود وارد شود و سپس به صورت چریکی و فرسایشی قیچی‌اش کرد و اسرائیل را به باتلاقی بزرگ در انداخت. ولی نتیجه‌ی ایستادگی چه بود؟ چون حضرت سید 33 روز جنگ در خط مقدم در مارون الرأس، بنت جبیل، عیناتا، عیتا الشعب و… حتی شاید باورنکردنی است. این طور نبود که ایستادگی در مارون الرأس از روزهای اول برخی تغییرات را به شما تحمیل کرده باشد؟

سید حسن نصرالله: اصل رویکرد یا به عبارتی سیاست کلی و استراتژی نبرد تغییر نکرد. حتی پس از مارون الرأس. اگر یادت باشد در برخی سخنرانی‌هایم در میانه‌ی جنگ بود که استراتژی ما دفاع از جغرافیا و حفظ خاک نیست. اسرائیل می‌توانست وارد شود و پیش‌روی کند. بعضی جاها کاملا جلوش را می‌گرفتیم و برخی جاها اجازه می‌دادیم وارد شود تا قیچی‌اش کنیم. هدف اصلی واردآوردن بیش‌ترین خسارت بشری و مادی ممکن به دشمن بود. چون نقطه‌ی ضعف دشمن چه در ارتش و چه در جبهه‌ی داخلی خسارت‌هاست. آن‌چه نتیجه‌ی نبرد را تعیین می‌کند ایستادگی یا سقوط این روستا یا آن روستا نیست، بلکه حجم خسارت‌های دشمن است. بله، در برخی جاها ما به برادران آزادی دادیم که اگر می‌توانند بمانند. ما از برادران نخواستیم آن‌قدر بجنگند تا همگی شهید شوند تا این بخش از خاک یا آن روستا سقوط نکند. این مربوط به جنگ جولای است. در استراتژی‌های آینده این مسئله قطعا متفاوت خواهد بود. درباره‌ی آینده صحبت نمی‌کنم. در حال صحبت درباره‌ی گذشته هستم. پس این برادران بودند که تصمیم گرفتند تا آخرین لحظه در مارون الرأس پایداری کنند. در عیتا بنده به یاد دارم -یادم نیست اگر در گذشته در رسانه‌ها گفته‌ام.- ما نیروهای زیادی داشتیم که با شجاعت می‌جنگیدند. در یک بازه‌ی زمانی -یعنی 24 یا 48 ساعت- ارتباط ما با آن‌ها قطع شد و بمباران شدیدی روی سر آن‌ها صورت گرفت. و بنده به یاد دارم آن شب‌ها -آن یک یا دو شب- ما همه فکر می‌کردیم همه‌ی برادران شهید شده‌اند. چون هیچ کس در آن 24 یا 48 ساعت بیرون نیامد. گفتیم اگر کسی مانده بود بیرون می‌آمد و می‌گفت این اتفاقات برای ما افتاده. ولی هیچ کس بیرون نیامده بود چون همه‌ی آن‌ها می‌خواستند در روستا بمانند. بعد وقتی ارتباط وصل شد برادرمانحاج عماد با من صحبت کرد و بنده گفتم برادران مجبور نیستند در یک روستای مرزی و مستقیما در مرز بمانند. ما آنان را ملزم به باقی‌ماندن نمی‌کنیم. دوست دارند بیایند بیرون و بروند جای دیگری «مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ- جهت ادامه نبرد بادشمن، یا پیوستن به گروهی [تازه نفس از مجاهدان] (انفال/16)». مشکلی نیست، تصمیم با خودشان است. ما مجبورشان نمی‌کنیم بمانند و تا شهادت آخرین نفر آن‌جا بجنگند. برادران خودشان بودند که تصمیم گرفتند تا آخرین لحظه بجنگند و ماندند و اسرائیل نتوانست وارد عیتا شود!

غسان بن جدو: ببخشید حضرت سید، شما این را نقطه‌ی قوت می‌دانید یا نقطه‌ی ضعف؟

سید حسن نصرالله: ولی در بنت جبیل نه، تصمیم بر جنگ تا آخرین قطره‌ی خون و جلوگیری از ورود اسرائیل به بنت جبیل بود. می‌دانی نبرد بنت جبیل معادلات دیگری داشت. استراتژی کلی نه حفظ خاک بلکه وارد آوردن بیش‌ترین مقدار خسارت ممکن به دشمن در طول جنگ بود. البته طبیعتا میدان نبرد تاکتیک‌های مختلفی را ایجاب می‌کند.

غسان بن جدو: در بنت جبیل از ابتدا این استراتژی وجود داشت یا پس از مارون الرأس اجبار کردید که نباید اسرائیل به هیچ وجه وارد شود؟

سید حسن نصرالله: نه، در مورد بنت جبیل تصمیم بر جنگ تا آخرین قطره‌ی خون بود.

غسان بن جدو: اصولا این طور بود؟

سید حسن نصرالله: بله، چون احتمالش وجود داشت. نگاه کن بنت جبیل یک شهر است. ما همچنان مقاومت هستیم و می‌خواهیم به هدف‌هایمان برسیم و به وظیفه‌مان عمل کنیم. مقاومت نقشه می‌کشد و امکاناتش را بررسی می‌کند. اگر از من بپرسی که با وجود همه‌ی دشواری‌ها امکان ایستادگی طولانی در شهر بنت جبیل وجود داشت؟ می‌گویم بله، امکانش وجود داشت. این با یک روستای کوچک جدا افتاده‌ی دوردست و… تفاوت دارد. به علاوه‌ی نماد بودن آن. یعنی مسئله‌ی نماد بودن بود و مسئله‌ی امکان دفاع و رسیدن به موفقیت بزرگ.

غسان بن جدو: حضرت سید، بنده این را هیچ وقت از شما نپرسیدم و اطلاع ندارم. شاید تقصیر از خودم باشد. آیا مدت مشخصی وجود داشت که شما بتوانید به هر قیمتی در آن پایداری کنید. مثلا شما دو ماه، سه ماه یا شش ماه را در نظر گرفته بودید؟ کدام یک؟ هر کدامش باشد.

سید حسن نصرالله: نگاه کن، من نمی‌گویم دقیقا ولی می‌توانم بگویم از روز اول روی چند ماه حساب می‌کردیم.

غسان بن جدو: چندین ماه؟!

سید حسن نصرالله: بله.

ادامه نوشته

برنامه‌ی تموز قصه‌ها 2(مصاحبه با سید حسن نصرالله)

غسان بن جدو: از نیروهای ویژه‌ی گولانی؟

سید حسن نصرالله: بله، گولانی.

غسان بن جدو: مأموریتشان چه بوده؟ حضرت سید، آیا اولین بار بود که وارد آن منطقه می‌شدند؟

سید حسن نصرالله: نگاه کن، عادتم این است که همه چیز را نمی‌گویم. چیزی را پنهان نگه می‌دارم برای خود اسرائیلیانی که مثل همیشه حقایق از آن‌ها پنهان شده. می‌خواهم چیزهایی را نگه دارم برای وقت خودش. مثلا این که مأموریت این گروه چه بوده؟ به کجا رفتند و برگشتند؟ آیا انفجار در رفت بوده یا در برگشت؟ این‌ها را می‌گذاریم برای وقت خودش. بگذارید اسرائیلیان بنشینند تحقیق کنند و البته قطعا فرماندهان ارتش اسرائیل، ارتش دشمن می‌دانند چه بر سرشان آمده. اما این سؤال‌های مهم که دقیقا کجا رفته‌اند و انفجار در رفت رخ داده یا در برگشت؟ این‌ها را می‌گذاریم برای بعد.

غسان بن جدو: خب، عملیاتشان نظامی بوده یا برای جاسوسی و تجسس؟

سید حسن نصرالله: می‌خواهیم مأموریت را پنهان کنیم دیگر.

غسان بن جدو: جزئیات لازم نیست. فقط این که عملیات نظامی بوده یا جاسوسی؟

ادامه نوشته

برنامه‌ی تموز قصه‌ها 1(مصاحبه با سید حسن نصرالله)

[بخش اول]

غسان بن جدو: حضرت سید، شبتان به خیر.

سید حسن نصرالله: شب شما هم به خیر، خوش آمدید.

غسان بن جدو: چند سال پیش از امروز، 14 آگوست 2013 ، ایستادگی جولای پیروزی بزرگی برای لبنان و اهالی‌اش به ارمغان آورد. و ما امروز در قسمت آخر این برنامه پس از 33 قسمت که روایت ساده و دقیقی از حوادث آن جنگ بود این‌جا هستیم. آن‌ها از شما دست برنداشتند. چرا؟

سید حسن نصرالله: بسم الله الرحمن الرحیم.

اولا بر خودم لازم می‌دانم به نیابت از همه‌ی برادران مقاومم به خاطر این برنامه یعنی «تموز قصه‌ها» از شخص شما، گروهی که در ساخت آن به شما کمک و با شما همکاری کردند و همه‌ی کارمندان شبکه‌ی المیادین تشکر کنم.  چون حقیقتا یک تلاش موفق در جهت زنده کردن این اسطوره، حماسه، پیروزی‌های بزرگ و ایستادگی‌های قهرمانانه بود. در حالی که می‌خواستند -و واقعا این طور هم شده بود.- که این مسائل دفن، فراموش و از ذهن‌ها خارج شود. پس اولا باید تشکر می‌کردم. خیلی ممنون و ان شاءالله موفق باشید.

خب، طبیعی است. همان طور که فرمودید از ما دست بر نداشتند و تا وقتی این مقاومت به قضیه‌ی اساسی امت، حفظ کیان و دفاع از لبنان و استقلال و توانمندی‌های آن پایبند باشد دست هم بر نخواهند داشت. مشکل واقعی آمریکا، غرب و بخش عظیمی از نظام رسمی عرب که خواستار خاتمه‌ی قضیه‌ی فلسطین هستند با ما دقیقا این است که ما یک گروه مقاومتیم. این مشکل یک مشکل طرفینی نیست، بلکه از مشکلات طرفینی به عنوان وسیله‌ای برای حمله استفاده می‌شود. مشکل واقعی این است. به همین خاطر بنده به یاد می‌آورم پیش از سال 2000، بعد از سال 2000 و بعد از سال 2006 همیشه به ما پیشنهاد می‌شد سلاحتان را داشته باشید، به شما پول می‌دهیم، درهای جهان را به روی شما می‌گشاییم ولی به ما -حتی ضمنی. نمی‌خواهیم شما را در انظار عمومی به زحمت بیاندازیم.- تعهد بدهید از مسئله‌ی اسرائیل، قضیه‌ی فلسطین و طمع‌ورزی‌های اسرائیل بیرون خواهید ماند.

غسان بن جدو: ببخشید، چه کسی [از شما چنین تعهدی می‌خواست]؟


ادامه نوشته

لبنان(قلعه بعلبک)

picture 438.jpg


                                                   استقبال از کاروان

picture 404.jpg


                                                 استقبال از کاروان

picture 398.jpg

زینبیه و حرم حضرت رقیه (س)

img_4243.jpg



img_4394.jpg



img_4269.jpg

خبرنامه( امروز-شنبه)

یکی از کادرهای حزب الله در بخش دانشجویی دانشگاه آمریکایی بیروت گفت: این حزب تمام نیروهای رزمی و ذخیره خود را از روز گذشته به حال آماده باش کامل درآورده است.

به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم به نقل از الحقیقه سوریه؛ وی گفت: از تمام اعضای حزب اعم از مرد و زن که قادر به استفاده از سلاح بوده و آموزش های نظامی و غیرنظامی در لبنان یا خارج آن دیده اند حتی در بخش پزشکی خواسته شده برای پیوستن در عرض چند ساعت به واحدهای نظامی یا لجستیکی آماده باشند
همچنین از برخی از اعضای حزب در خارج خواسته شده به سرعت به لبنان بازگردند و از بقیه درخواست شده آماده باشند تا در صورت درخواست ظرف مدت یک روز راهی لبنان شوند.   
منابع آگاه گفتند، حزب الله لبنان فقط در صورتی نیروهایش را به حال آماده باش کامل در می آورد که مطمئن به درگیری با رژیم صهیونیستی است.
یک منبع دیگر مطلع گفت: این آماده باش پس از آن اعلام شد که حزب الله به پیام سازمان ملل متحد به فرستادگانش در دمشق برای ترک فوری سوریه دست یافت.
این منبع مطلع در ادامه افزود: بخشی از اعضای تیم محققان شیمیایی و کارمندان سازمان ملل متحد از سوریه راهی لبنان شدند و قرار است جز مختار لامانی معاون اخضر ابراهیمی و تعداد اندکی از دستیارانش بقیه کشور سوریه را ترک کنند
گفتنی است حزب الله لبنان تهدید کرده که اگر حمله احتمالی به سوریه خطوط قرمز تعیین شده توسط این حزب را پشت سر بگذارد، مقاومت اسلامی در کنار دوستان سوری خود خواهد ماند.

خلبانان سوري آماده حمله به ناوهاي آمريكايي

به نوشته روزنامه انگلیسی گاردین، یک افسر ارتش سوریه با بیان این که خلبانان سوری برای عملیات استشهادی آماده‌اند، تاکید کرد: جنگنده‌های آمریکا و انگلیس با ورود به آسمان سوریه با آتش جهنم روبرو می‌شوند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم، یک افسر ارتش سوریه که در پایگاه‌های پدافند هوایی این کشور در اطراف دمشق خدمت می‌کند، به روزنامه گاردین گفت: نیروی هوایی سوریه در حال بررسی استفاده از عملیات‌های استشهادی علیه متجاوزان غربی است.

این افسر سوری می‌گوید: این هفته 13 خلبان سوری پیمان بسته‌اند تا «اسکادرانی از عوامل استشهادی برای حمله به ناوهای آمریکایی» تشکیل دهند.

به نوشته گاردین، این خلبان سوری که سی و چند سال سن دارد و در واحد پدافند هوایی مستقر در 16 کیلومتری پایتخت فعال است، می‌گوید: اگر آمریکا و انگلیس یک راکت شلیک کنند، ما سه، چهار موشک شلیک می‌کنیم. اگر جنگنده‌های آن‌ها وارد آسمان ما شوند، با آتش جهنم روبرو خواهند شد.

این افسر سوری افزود: اگر نتوانیم جنگنده‌هایشان را با پدافند بزنیم، خلبان‌هایی داریم که آماده‌اند با خودِ جنگنده‌هایشان به آن‌ها حمله کنند و آن‌ها را در هوا منفجر کنند.

گاردین می‌نویسد: نمی‌توان اطلاعات این افسر سوری را تائید کرد، اما وی در 12 ماه گذشته با روزنامه در ارتباط بوده و تاکنون همواره اطلاعاتی معتبر از روند نبرد در این کشور ارائه کرده است.

این نظامی سوری در بخش دیگری از صحبت‌هایش می‌گوید: ما 8 هزار داوطلب در ارتش داریم که آماده‌اند در هر زمان که نیاز باشد، علیه آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها دست به عملیات استشهادی بزنند. خود من هم حاضرم خودم در برابر ناوهای هواپیمابر آمریکایی منجر کنم تا نگذارم به سوریه و مردمش حمله کنند.

دبیر کل شهید(سید عباس موسوی)

                   2wmjtxe.jpg 



                                سید عباس موسوی.jpg


سید شهدای مقاومت

تقدير اين بود كه كلمه حق به گوش همه جهان برسد و پرچم اسلام به دست مبارك اشخاصي به اهتزاز درآيد كه ترس يا چشمداشت، آنها را از پاي در نياورده بود.براستي اين ‌ها جانهاي مشتاق شهادت بودند.بهترين شيوه رسيدن به شهادت را جستجو مي‌كردند.از آن انقلابي كه در ايران اسلامي پديد آمد، پيروي مي‌كردند. انقلابي كه زمين را زير تاج و تخت طاغوتيان به لرزه درآورد و حكومت اسلامي را پس از خواب طولاني زنده كرد.مستضعفان را از قيد و بند مستكبران آزاد ساخت.به حكومت‌هاي باطل فهماند، كه حكومت باطل پايدار نمي‌ماند. حكومت حق تا قيام قيامت پايدار است. گرچه اين يك رؤيا و يك خواب سختي بود ولي امام خميني(ره)آن را به واقعيت تبديل كرد.به نحوي كه دشمنان پيش از دوستان اين حكومت را به رسميت شناختند.سيد شهيد سردمدار قافله‌اي بود كه در راه امام خميني(ره)حركت مي‌كرد.
به اين ترتيب براي شهيد سيد عباس موسوي رؤياي تشكيل حكومت اسلامي تحقق يافت.آرزوي ديرينه او پس از ديدار با امام خميني(ره)در ايران اسلامي تجسم واقعي پيدا كرد.ايشان كه همراه جمعي از دوستان براي زيارت امام(ره) به تهران آمده بود، از رهنمودهاي پر فيض امام بهرمند شد.از ايشان چگونگي برخورد با تحولات آينده و تكليف سازماندهي فعاليت‌هاي جهادي آموخت. ايشان تكليف شرعي خود را در اين رابطه مشخص ساخت.سيد پس از اين ديدار با عزم و صلابتي قوي به لبنان بازگشت، و به فريادي تبديل شد كه روح ايمان را در دل‌هاي مردم زنده مي‌كرد و آگاهي سياسي و جهادي را در آنان تقويت مي‌نمود.روح انقلاب و مقاومت و آمادگي براي مقابله و مبارزه را در دل جوانان دميد.تمام دغدغه او اين بود كه به آنان بياموزد چگونه شاگرداني وفادار و سربازاني حقيقي در قافله جهادي امام خميني(ره)باشند. عشق او به انقلاب اسلامي برتر از هر عشق و هوسي بود، عشق وجدان صاف به برترين نماد بود.عشق عابدي به نماز و نيايش كه به لحاظ روحي در وجود شخصيت رهبر مقدس آن ذوب شده بود.
شهيد سيد عباس موسوي مقام رهبر فقيد انقلاب اسلامي را در امتداد ولايت ائمه اطهار(ع)و نماد رؤياي گمشده‌اي مي‌دانست، كه در گذر تاريخ طولاني در خاطره خونين تشيع حنيف ثبت شده است، آن شهيد در ديدگاه فقهي و سياسي امام خميني (ديدگاه ولايت عامه فقيه)را شرط لازم براي بيداري و قيام مسلمانان مي‌ديد. معتقد بود كه رهبري ديني بايستي از همه ضرورت‌هاي يك مرجعيت جامع‌الشرايط فقهي و سياسي و اجتماعي برخوردار باشد.بطوري كه وحدت امت از طريق وحدت رهبري تحكيم مي‌يابد.لذا ولايت فقيه در تفكر و عملكرد شهيد عباس موسوي يك چهارچوب مرجعيتي تشكيل داد و بر تمام فكر و انديشه او سايه افكند لذا در محراب آن (ولايت فقيه)به تعبد پرداخت و همه چيز خود را براي آن در طبق اخلاص گذاشت، و اين امر در ولايت مطلق او به امام خميني و پس از آن به خلف ايشان امام خامنه‌اي دام ظله آشكار شد.
به حق مي‌توان گفت كه بهترين اوقات شهيد سيد عباس موسوي زماني بود كه فرستادگان امام خميني(ره)از سپاه پاسداران گرفته تا ديگران به ديدار ايشان مي‌آمدند و همه چيز خود را در خدمت مستضعفان و مبارزه با دشمن غاصب سرزمين لبنان قرار مي‌دادند.سرزميني كه نگهبانان آن خفتند و گرگ‌هاي خون آشام به تكه پاره كردن آن پرداختند.
و به رغم همه دوره‌هاي آموزشي و رزمي كه پيشتر پشت سر گذاشته بود، ولي شهيد سيد عباس موسوي به اولين دوره آموزشي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در پادگان «جنتا»در منطقه بقاع پيوست، و به اين وسيله سرمشقي براي ديگران شد و به اين ترتيب عالم روحاني شد، كه به دست شاگردان خود آموزش مي‌ديد تا به اين وسيله اسوه‌اي براي رهبري متعالي و دليل بر روحيه صاف و عالي باشد و بتواند بر روحيه كليه برادران مجاهد تاثير مثبت بگذارد.

تكامل نهضت اسلامي در لبنان گسترش فعاليت‌هاي جهادي سيد عباس بر ضد دشمنان اسلام به ويژه دشمن صهيونيستي امري اجتناب‌ناپذير بود. سيد يكي از طلبه‌هاي پيشگام و شركت‌كننده در دوره آموزش نظامي بود كه توسط برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در سال 1982 در منطقه بقاع داير شد. بدين وسيله اولين هسته مبارزه در سايه انقلاب اسلامي ايران شكل گرفت، و در آن دوره جوانان فداكاري حضور داشتند كه حيات خود را وقف جهاد و شهادت در راه خدا كردند.مظلوميت خود را به نمايش گذاشتند، تا قاطعانه نشان دهند اسرائيل افسانه سست پايه است.آنان نشان دادند كه رژيم صهيونيستي، رژيمي ساختگي و شكست‌پذير است.اين رژيم قابل فروپاشي است.تنها مشت‌هاي مؤمنان و دست‌هاي حسيني طالب شهادت توانايي شكست رژيم را دارند.
به اين ترتيب در سايه مشكلات بزرگ و معضلات گراني كه يورش اسرائيل و نيروهاي چند مليتي در آن زمان براي لبنان ايجاد كرده بودند و در كشاكش مشكلات و بحران‌هاي سياسي لبنان، حزب‌الله تولد يافت.اين نوزاد مبارك به بركت تأييدات و انديشه‌هاي راهبردي امام خميني(ره) چشم به جهان گشود، و شهيد سيد عباس موسوي طلايه‌دار اين حركت انقلابي بود.
به طوري كه خود را در صحنه رو به گسترش فعاليتهاي جهادي خستگي‌ناپذير يافت، و براي مدتي از پيگيري امور و مسائل مربوط به حوزه علميه مشغول ساخت و در مقابل تمام ساعتها و دقايق و ثانيه‌هاي خود را در رسيدگي به امور حزب‌الله صرف كرد، لذا افرادي براي پيگيري امور درسي حوزه به نيابت از خود قرار داد و بدون توجه به نيازهاي شخصي خود و خانه و خانواده‌اش پيوسته در حال نقل و انتقال بين منطقه بقاع و ضاحيه بيروت بسر مي‌برد، تا بتواند پرچم اسلام و تعاليم انقلاب را در همه جا منتشر سازد.
جنوب لبنان سرگذشت جدايي‌ناپذير با سيد‌ الشهداي مقاومت اسلامي دارد. سرگذشتي كه با قلم جهاد و با عرق و خون نوشته شد، حكايت پيكري كه اگر عضوي از آن به درد آمد ساير اعضا به همدردي با آن بپا مي‌خيزند.درد جنوب زخمي در قلب سيد ايجاد كرده بود.سرزمين ابي‌ ذر غفاري جايگاه ويژه‌اي در دل ايشان داشت.لذا قبل از يورش اسرائيل به سرزمين جبل عامل سيد به روستاهاي جنوب رفت و مسئله ولايت فقيه و رهبري امام خميني(ره)و لزوم ريشه‌كني اين غده سرطاني را براي مردم آن سامان تشريح كرد.وقتي تهاجم نظامي كور اسرائيل به لبنان آغاز شد، سيد شهيد خانه خود را در بعلبك ترك كرد و به سوي بيروت و از آنجا به سوي جنوب رفت. در شهر جبشيت با امام آن شهيد راغب حرب ديدار كرد.تكليف شرعي امام امت را به آگاهي او رساند.تكليف براي رويارويي با اسرائيل در همه جا و با هر گونه امكانات و ابزارهاي موجود.شيخ راغب (كه چند سال بعد به خيل شهداي مقاومت لبنان پيوست و به شيخ‌الشهدا معروف شد)با تمام اخلاص آن تكليف را دريافت، و به آن عمل كرد.با صداي بلند فرياد برآورد عقيده سلاح است، دست دادن به دشمن به معني برسميت شناختن دشمن است.هيچگاه خسته نشد.سر را در برابر زورگويان ساختگي خم نكرد. بر موضع خود پايدار ماند، تا اين كه با قافله سالاراني كه حيات خود را فروختند تا بهشت را خريداري نمايند، رحلت كرد. شهادت وي در روز شانزدهم فوريه سال 1984 خوني بر دل شهيد سيد عباس موسوي و اندوه در وجود او ايجاد كرد. سيد يقين داشت كه خود نيز روزي به قافله شهيدان خواهد پيوست.اگر چه با تاخير صورت گيرد.او يقين داشت كه خون او به طوفان‌هاي بنيان‌شكني تبديل خواهد شد كه دشمن را ريشه‌كن مي‌كند.
سيد شهيد در سال 1985 پس از پذيرش تصدي مسئوليت اداره بخش شوراي حزب‌الله در جنوب لبنان به اين منطقه عزيمت كرد و در منطقه حي‌الرمل در شهر صور در يك خانه ساده به لحاظ ساختمان و اثاثيه سكونت كرد.خانه‌اي كه با خانه‌هاي اهالي محروم و مستضعف جبل عامل تفاوتي نداشت.آنگاه همه وقت خود را صرف تدارك نيازهاي برادران رزمنده مقاومت گذراند.به گونه‌اي كه با گذشت زمان همه رزمندگان مانند خانواده سيد شده بودند.به مشكلات آنان رسيدگي مي‌كرد و كمبودهاي آنان را برطرف مي‌كرد.جان و دل خود را به آنان بخشيد.چرا كه مقاومت را خلاصه عمر و تلاش خود و ميراث گرانبهاي شهيد آيت‌الله سيد محمد باقر صدر(ره)و امام فقيد آيت‌الله خميني(ره)مي‌دانست.هيچ مشغوليتي به دل راه نمي‌داد.
در جنوب لبنان به ويژه در خطوط جبهه، بسياري از دوستان و اطرافيان اميدوار بودند كه سيد به مأموريت‌هاي سخت و خطرناك نرود.بارها محاسن پاك او را مي‌بوسيدند تا از رفتن به جبهه خودداري كند.ولي سيد مخفيانه مي‌رفت و مخفيانه باز مي‌گشت بدون آن كه در اين باره مطلبي را فاش كند.بدون اين كه بر وظيفه او در قبال خدمت به مستضعفان تاثير بگذارد، شبها را در كنار رزمندگان و سنگر نشينان مي‌گذرانند.راههاي كوهستاني و تنگه‌ها و دره‌ها را مي پيمود. و با سعه صدر و با آرامش به شكايت‌هاي مردم جنوب گوش مي‌داد.هيچ شهروندي عبارت متواضعانه «در خدمت شما هستم»او را فراموش نمي‌كرد.در سال 1987 سيد مجبور شد سرزمين جنوب را ترک کند.اما خاطره‌هاي حضور در سرزمين جبل عامل همچنان در قلب او زنده مانده بود.چرا که اين سرزمين را دوست داشت، و براي برطرف نمودن محروميت مردم آن سامان مي‌انديشيد.

سيد عباس و انتفاضه فلسطين
 قضيه مردم فلسطين و تلاش براي آزادي اين سرزمين، يكي از دغدغه‌هاي بزرگ سيد عباس موسوي را تشكيل مي‌داد. درد و رنج اهالي قدس و مسجد‌الاقصي و همه اماكن مقدس اين سرزمين كه محل بعثت پيامبران اولي‌العزم را در دل دارد، ايشان را همواره آزار مي‌داد.در جلساتي كه با مردم داشت همواره بيانات و ديدگاههاي امام خميني(ره)را مبني بر لزوم ريشه‌كني اسرائيل بازگو مي‌كرد. هنگامي كه امام دستور برپايي روز جهاني قدس را صادر كرد، سيد عباس با لباس نظامي و پيشاني بند جهادي با نوشته «يا مهدي ادركني»پيشاپيش راهپيمايان آن روز عظيم حركت مي‌كرد.زماني كه دشمنان اسلام سعي كردند اتحاد بين مردم جنوب و فلسطين را بشكنند، سيد با عزم راسخ سعي كرد بحران ايجاد شده را حل كند و فتنه را به اسرائيلي‌ها و مزدوران آنان بازگرداند.با تمام وجود سعي كرد ميان مردم لبنان و فلسطين وحدت و همبستگي ايجاد نمايد.

سيد عباس و مردم جنوب لبنان
 تلاشهاي سيد عباس بر مسائل مربوط به مستضعفان لبنان و رزمندگان مقاومت در جنوب و انتفاضه مردم فلسطين در داخل سرزمين‌هاي اشغالي محدود نمي‌شد.او همواره سعي مي‌كرد تشكيلاتي را متشكل از نيروهاي مؤمن به مبارزه با استكبار جهاني به رهبري علماي مسلمان جهان ايجاد نمايد.در راستاي همين مسئله سعي كرد به كشورهايي همچون الجزاير و پاكستان و افغانستان و كشمير و نيز جمهوري‌هاي مسلمان‌نشين شوروي سابق نيز توجه كند.در همين رابطه سيد شهيد به دعوت جنبش فقه جعفري پاكستان پاسخ مثبت داد و به عنوان نماينده حزب‌الله در كنفرانس جهاني كشمير در اسلام‌آباد شركت كرد گرچه به لحاظ امنيتي به ايشان سفارش شده بود به اين كنفرانس نرود.

سيد شهيد و دبير كلي حزب‌الله سيد شهيد در ماه مارس سال 1991 به دبير كلي حزب‌الله انتخاب شد.اما ايشان اين مسئوليت را به عنوان تكليف شرعي و نه تشريفاتي پذيرفت.البته بسيار نگران بود كه نكند اين پست او را از اهداف رزمندگان مقاومت و خواسته‌هاي مردم دور كند.هنگامي كه مردم براي عرض تبريك و تهنيت به محضر او آمدند به آنان گفت:به من تسليت بگوييد نه تهنيت چرا كه من دوست دارم هميشه ميان مجاهدان و رزمندگان مقاومت حضور داشته باشم.دوست ندارم منزوي شوم. به رغم مدت كوتاه دبير كلي ايشان كه حدود 9 ماه طول نكشيد، و به شهادت او منجر گرديد، سيد توانست كارهاي زيادي را در زمينه‌هاي مختلف اجتماعي و ملي و سياسي و فرهنگي و تبليغي انجام دهد.به طور شبانه روز براي اعتلاي كلمه‌ الله تلاش كرد، و با طرحها و برنامه‌هاي به جا و روشن و شيوه منطقي بدور از تشنج و مبالغه‌گوي توانست يك چهره اجتماعي و انساني بارزي از خود ايجاد نمايد، به طوري كه شرايط آن مرحله به وجود ايشان نياز مبرم داشت.او توانست چهره‌هاي سياسي و ملي و اجتماعي بسياري اعم از رسمي و مردمي و نيز شخصيت‌هاي حزبي و سياسي لبناني و فلسطيني را جلب كند.هيئت‌هاي مردمي و علمايي و عشائري و گروهها و تشكل‌هاي اجتماعي و اقتصادي به ديدار او مي‌آمدند. در دوره دبير كلي حزب‌الله سيد شهيد پيوسته در حال سفر و بازديد از مناطق گوناگون لبنان بود.از بخش‌هاي فقير نشين حومه بيروت، به روستاهاي جنوب و شمال لبنان و منطقه بقاع و بقاع غربي و به محله‌هاي فقيرنشين و مستضعف‌نشين بازديد مي‌كرد.به درد دل مستمندان و شكايت محرومان گوش مي‌داد.و عبارت «من در خدمت شما هستم»را تكرار مي‌كرد.او به مردم توصيه مي‌كرد كه مقاومت را حفظ كنند.
سيد شهيد در دوره دبير كلي حزب‌الله در بسياري از كنفرانس‌ها و همايش‌هاي بين‌المللي و اجتماعات سياسي و اجتماعي و فرهنگي داخلي شركت كرد.يكي از مهمترين سخنراني‌هاي پر شور خود را در مراسم گردهمايي سالگرد ارتحال امام خميني(ره)در كنار سفارت جمهوري اسلامي ايران در بيروت در ژوئن سال 1991 ايراد كرد.علاوه بر اين، سيد سخنراني‌هاي متعددي در همان سال به ويژه در همايش «سرچشمه‌هاي قدرت در فريضه حج»كه از سوي تجمع علماي مسلمين لبنان در هتل كارلتون بيروت برگزار گرديد.و نيز سخنراني در همايش حمايت از انقلاب اسلامي فلسطين در تهران در اكتبر 1991 ايراد كرد. سيد شهيد همچنين در راهپيمايي باشكوه مردم لبنان در برابر سفارت آمريكا در محله عين‌المريسه بيروت به منظور محكوم نمودن كنفرانس صلح مادريد شركت كرد و با سخنان آتشين خود ابعاد اين توطئه را تشريح كرد.همچنين در گردهمايي ماه فوريه سال 1992 حزب‌الله در منطقه اوزاعي بيروت، در حمايت از مسلمانان الجزائر سخنراني كرد.سيد در ديدار از خانه‌هاي مستضعفان در منطقه وادي ابوجميل به علت فروريزي يكي از ساختمان‌هاي آن در فوريه 1992 و بالاخره سخنان ايشان در جبشيت چند ساعت قبل از شهادت كه به مناسبت سالگرد شيخ راغب حرب در 92/2/16ايراد گرديد.به عنوان سخنراني خدا حافظي ايشان محسوب شد.
سيد عباس موسوي در نه ماه تصدي مسئوليت دبير كلي حزب‌الله به مشكلات مستضعفان بسيار اهميت مي‌داد.از جمله طوفان برفي كه به كشت‌زارها و مناطق لبناني آسيب رساند و طي آن بسياري از لبناني‌ها بويژه مناطق محروم از شدت سرما مردند، بدون اينكه دولت لبنان به اين مسئله رسيدگي كند.نيز سيد شهيد از فرو ريختن يك ساختمان در "وادي ابوجميل"بسيار متاثر شد، و اين در نتيجه بي‌توجهي و بي‌تفاوتي مسئولين دولت بود و وقتي آن منظره را ديد اشك از ديدگانش فرو ريخت و اين مسئله بر سلامتي او اثر گذاشت، ولي با اين وجود اصرار داشت در مراسم بزرگداشت همرزم و رفيق دوران غربت‌اش شهيد شيخ راغب حرب در روستاي جبشيت شركت كند، و اين مراسم كه در 16 فوريه 1992 برگزار شد به عنوان يك روز جاودانه و تاريخي ثبت شد... چرا كه او در حقيقت شهيدي بود كه در بزرگداشت شهيد شركت مي‌كرد، سخناني را در سالگرد شهادت شهيدي القا مي‌كرد... مجاهدي بود كه آخرين سطرها را در كتاب جهادش مي‌نوشت و در حقيقت از طريق بزرگداشت شيخ‌الشهدا شهادت خود را بزرگ مي‌داشت.ايشان طي اين مراسم از دردهاي مردم سخن گفت و خطبه جامعي ايراد كرد، كه شامل وصيت‌نامه‌اش نيز شد و بعد از ايراد سخنانش همه جاي جبشيت سركشي كرد و با خانواده شهدا و اسراي آن ديدار كرد و با برخي خانواده‌هاي مستضعف ديدن كرد، سپس به همراه همسر و فرزندش به منطقه ضاحيه (بخش شيعه‌نشين جنوب بيروت)آمد، ولي چشمان خيانت پيوسته او را تحت تعقيب داشتند و بالاخره آن حادثه دلخراش روي داد.و روح يك ملت از پيكرش به پرواز درآمد، و خون كربلايي‌اش بر زمين ريخت تا پيروزي جديدي از آن برآيد و نفس مطمئنه آن به سوي پروردگارش به پرواز درآيد...

سرور رزمندگان مقامت 
 مقاومت بزرگترين آرمان سيد‌الشهداي مقاومت بود، كه چونان لباس زيباي ايمان و مرصع به ستاره‌هاي پرچم جهاد، قامت او را پوشانده بود.مقاومت را سرمشق و نماد آزادي سرزمين‌هاي اشغالي جنوب و سپس سرزمين فلسطين مي‌دانست.مي پنداشت كه چشمان بيدار رزمندگان در دل شب‌هاي تاريك جنوب، و شبهاي تيره و تار اين امت را روشن نگه خواهد داشت. پيوسته با زبان دل مي‌گفت:«مقاومت عنوان شرف و عزت و ثروت ماست، مقاومت دژ تسخيرناپذير ما در مقابله با نفوذ بيگانگان است».سيد با صفاي روح و پاكي نفس درك كرده بود كه اين مردم قادر نيستند خود را از سلطه سياه بيگانگان رها كنند، مگر از طريق تداوم مقاومت و مقابله با دشمنان قسم خورده.ريشه‌كني اسرائيل از منطقه را تنها هدف مقاومت مي‌دانست.لذا معتقد بود كه نبرد تا رسيدن به اين هدف بايد ادامه داشته باشد.سيد شهيد معتقد بود كه مقاومت يك حركت جهادي و ايماني است و سرباز زدن از آن سرباز زدن از ايمان است.مقاومت يك انديشه سياسي يا يك وضعيت زود گذر نيست، بلكه يك تكليف شرعي است كه به هيچ عنوان تحت‌تاثير شرايط و تحولات بين‌المللي قرار نمي‌گيرد.مقاومت نبايد در خدمت يك حركت سياسي قرار گيرد.بلكه بالعكس بايد حركت‌هاي سياسي در خدمت مقاومت باشند.مقاومت يك حركت سازش‌پذير و يا انعطاف‌پذير نيست.هيچ كسي نبايد تصور كند كه مقاومت تمام خواهد شد يا از آن دست خواهيم كشيد.تا زماني كه خون در رگ‌هاي امت‌مان جاري است، مقاومت ادامه خواهد داشت.سيد معتقد بود كه مسئله مقاومت بايد در صدر همه امور قرار گيرد و تا زماني كه اسرائيل در سرزمين ماست كسي نمي‌تواند آن را متوقف كند.هر كس از مقاومت دست بكشد، مزدور است و بزرگترين جنايتي كه ممكن است در حق مقاومت انجام شود، محدود ساختن آن توسط دستگاههاي تبليغي و شايعه‌پراكني و هر گونه فعاليت است.
شهيد موسوي مقاومت و رزمندگان مقاومت را با تمام وجود و از صميم قلب و مهر دوست داشت و زماني كه با جوانان مقاومت اسلامي اجتماع مي‌كرد، انگيزه آنان را نسبت به تكليف شرعي و تحمل مسئوليت و ايستادن با جرات ما بين دستهاي خدا براي آزادي اولين قبله مسلمانان را مي‌ستود و هميشه به حمايت مردم و گرايش‌هاي آنها به مقاومت افتخار مي‌كرد و آنها را جهاد عملي انسان‌هاي جبل عامل به حساب مي‌آورد، لذا معتقد بود هيچ‌گاه نمي‌توان ذات انساني را از انسان جدا كرد، و معتقد بود همه مردم در حفظ مقاومت در برابر خدا مسئول‌اند، بويژه كه مقاومت مختص يك گروه يا يك فرقه نيست، بلكه متعلق به همه مردم است لذا همين مردم براي تضمين آينده خود بايد از مقاومت نگهداري كنند.همه توطئه‌هايي كه بر ضد مردم انجام مي شود در پاي دژ تسخيرناپذير مقاومت فرو خواهد ريخت و اين مقاومت است كه اسرائيل را به لرزه درآورده و موجب شده مردم سرزمين‌هاي اشغالي احساس كنند كه مردم جنوب قوي‌ترين مردم هستند، اگر چه به لحاظ مادي و تسليحاتي ضعيف هستند و اين كه مي‌توانند آن را اسوه خود قرار دهند.

منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره ۴۰

موزه ملیتا

باغ موزه ملیتا با وسعت 60 هزار متر مربع واقع در بلندیهای اقلیم التفاح

(82 کیلومتری بیروت)

 از قدیمی ترین و مهم ترین پایگاهها و خط مقدم رزمندگان حزب الله بوده که پس از 

عقب نشینی اشغالگران صهیونیستی از  جنوب لبنان، به شکل یک مکان گردشگری

 در آمده و در سال 1389افتتاح شده است.

 تونلهای زیر زمینی ،سنگرها، بقایای تجهیزات پیشرفته دشمن ،

 سنگر و محل مناجات شهید سید عباس موسوی و سالن نمایش

از قسمتهای قابل توجه این مکان دیدنی میباشد.

               img_2810.jpg



img_2846.jpg



img_2850.jpg



img_2954.jpg



img_2841.jpg

مزار شهدای مقاومت اسلامی

                     تابلو ورودی مزار شهید عماد مغنیه فرمانده مقاومت اسلامی (ضاحیه)                                            

              img_2222.jpg                                        

              مزار مطهر شهید هادی حسن نصرالله ، فرزند سید حسن نصرالله(ضاحیه)

               img_2247.jpg              

                                   

                             مزار مطهر شیخ الشهدای مقاومت اسلامی شهید راغب حرب

              img_2630.jpg



                                         مزار مطهر شهید عماد فایز مغنیه (ضاحیه)

               img_2232.jpg




                                             مزار مطهر شهید علی اشمر


              img_2217.jpg